هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » احمدرضا احمدی »یازده
جمعه ۶ خرداد ۱۳۹۰ ساعت 21:25 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

یازده

من همیشه با سه واژه زندگی کرده ام
 راه ها رفته ام
 بازی ها کرده ام
 درخت
 پرنده
‌آسمان
من همیشه در آرزوی واژه های دیگر بودم
 به مادرم می گفتم
از بازار واژه بخرید
مگر سبدتان جا ندارد
 می گفت
 با همین سه واژه زندگی کن
 با هم صحبت کنید
 با هم فال بگیرید
 کم داشتن واژه فقر نیست
من می دانستم که فقر مدادرنگی نداشتن
 بیشتر از فقر کم واژگی ست
وقتی با درخت بودم
پرنده می گفت
 درخت را باید با رنگ سبز نوشت
 تا من آرزوی پرواز کنم
 من درخت را فقط با مداد زرد می توانستم بنویسم
 تنها مدادی که داشتم
و پرنده در زردی
واژه ی درخت را پاییزی می دید
و قهر می کرد
صبح امروز به مادرم گفتم
 برای احمدرضا مداد رنگی بخرید
مادرم خندید :
 درد شما را واژه دوا میکند