هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » احمدرضا احمدی » يك
سه شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 21:5 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

یک

در کمین اندوه هستم
 بانو
مرا دریاب
 به خانه ببر
 گلی را فراموش کرده ام
 که بر چهره ام نمی تابید
زخم های من دهان گشوده اند
 همه ی روزگار پر، از 
 اندوه بود
بانو مرا
قطره قطره دریاب
 در این خانه
جای سخن نیست
زبان بستم
عمری گذشت
 مرا از این خانه
به باغ ببر
 سرنوشت من
 به بدگمانی
 به خوناب دل
خاموشی لب
 اشک های من بسته
 بر صورت من است
 هیچکس یورش دل را
در خانه ندید
 بانو
من به خانه آمدم
و دیدم
 که عشق چگونه
 فرو می ریزد
و قلب در اوج
رها می شود
 و بر کف باغچه می ریزد
 بانو مرا دریاب
ما شب چراغ نبودیم
ما در شب باختیم