خدا این زبان فارسی را از ما نگیرد، چرا؟ چون پُر است از ضربالمثلهای شیرینی که حکمتهای عمیقی دارند و ریشه هرکدامشان را میتوان در فرهنگ ایرانی و اسلامیمان جستوجو کرد.
یکی از این مثلهای شیرین و پرکاربرد که بارها از دهان همدیگر شنیدهایم این است که «فلانی سر سفره پدر و مادرش بزرگ شده» و این بزرگ شدن سر سفره پدر و مادر از نگاه تربیتی و اجتماعی بهعنوان مولفهای مثبت همواره در نظر گرفته شده است.

اما امروزه واقعا تا چه اندازه میتوان خانوادههایی را پیدا کرد که تمام اعضا یا دستکم بخش اصلی اعضای آن در کنار هم وعدههای غذایی را میل کنند، سر میز ناهار یا سفره شام با یکدیگر گپ بزنند و از زندگی و مسائل مرتبط سخن بگویند.
آنطور که پژوهشها نشان میدهد بخصوص در شهرهای بزرگ درصدی بسیار اندک از خانوادهها همچنان فرصت و دغدغه سر یک سفره نشستن را دارند، براساس پژوهشی که بتازگی در یک پایاننامه دوره دکتری انجام شده از میان جامعه آماری هزار نفری تنها حدود 150 نفر دو وعده غذایی را در کنار اعضای خانواده خود هستند که عددی معادل 15 درصد را نشان میدهد.
در همین رابطه سراغ سهیل رضایی، روانشناس رفتیم که با چهره او در برنامههای تلویزیون هم آشنا هستید، او که در رادیو جوان و برنامه خانواده نیز در ارتباط با مسائل مختلف خانواده سخن میگوید در ارتباط با دلایل و چرایی این اتفاق اینگونه سخن گفت: اگر منظورمان از افراد خانواده کودک و فرزندان زیر 15 سال باشد تا حدودی میتوان گفت که دستکم فرزند در کنار مادر یا پدر وعدههای غذایی را میل میکند، اما پس از آن بهدلیل رشد فردیت و جامعهپذیری این جدایی بیشتر خودش را نشان میدهد.
این پژوهشگر افزود: من میتوانم چشمم را به روی جامعه ببندم و بدون درک مسائل اجتماعی و اقتصادی که مردم با آن روبهرو هستند حرف بزنم و از مزیتهای مختلف سر یک سفره غذا خوردن تمام اعضای خانواده با شما سخن بگویم مسائلی از این دست که پدر باید زودتر بیاید، مادر هم باید در کنار فرزندانش همیشه حاضر باشد یا اینکه دور هم غذا خوردن را باید خیلی جدی بگیریم از حال هم با خبر میشویم، تنهایی غذا خوردن افسردگی میآورد و... اما واقعیتهای اجتماعی و اقتصادی زندگی امروز به من بهعنوان یک پژوهشگر مسائل دیگری را هم نشان میدهد که باید آسیبشناسی شود.
او تاکید کرد: امروزه سادهترین قشر جامعه که تحصیلکرده هم باشند برای تامین یک مسکن و ملزومات اولیه زندگی مجبور به کار کردن زن و شوهر بهصورت توامان هستند پس انتظارات را هم باید با همین تطبیق دهیم و مهارتهای زندگی را در همین شرایط واقعگرا سعی کنیم به خانوادهها بیاموزیم این که میتوان از حداقل فرصتها بیشترین بهره را برد، این که یک روز تعطیل را چگونه در کنار هم باشیم و لذت ببریم و ... .
رضایی ادامه داد: شرایط به گونهای شده است که فرزند خانواده متاسفانه با نگاه به پدر و مادرش به این نتیجه میرسد که کار مهمتر از زندگی است و حاصل این نگاه این شده که ما مردان جوانی داشته باشیم که حاضر به ازدواج نیستند و دختر خانمهایی داریم که حالاحالاها میخواهند پیشرفت کنند و علاقهای به همسرگزینی ندارند، در عمل در کلانشهرها ما با جامعهای ضد ازدواج روبهرو شدهایم، چرا؟ چون پاسخش همان ضربالمثل معروف است اغلب فرزندان دیگر سر سفره خانواده بزرگ نمیشوند و درکی از آن ندارند. در خانوادهای که فاصله محل کار تا خانه اعضا قابل مقایسه با یک شهر کوچک و روستای گذشته نیست چگونه میتوان از خانه با خوردن یک صبحانه گرم کنار هم روز را آغاز کرد و ناهار هم در کنار هم بود و شام هم به موقع رسید و دور هم نشست و میل کرد؟! ما در عمل دو وعده غذایی را در اغلب خانوادهها از دست دادهایم که باید برای آن فکر راهکار و چاره جدی باشیم.
وقتی از رضایی راهکارش را میپرسم، توضیح داد: تنهایی جامعه مرا میترساند، در کشورهای پیشرفته که این مساله را دارند راهکارهایی انتخاب کردهاند که من نه میخواهم رد کنم و نه تائید و صرفا تجربه آنها را بازگو میکنم، در آنجا اولا شرایط بهگونهای است که خانوادهها در کنار هم یک پایان هفته خوب را داشته باشند و دیگری تقویت کافهها بوده و وقتی میگویم کافه اصلا منظورم این نوع از سبک زندگی لاکچری فعلی در تهران نیست، در کشوری مثل ژاپن، دولت در دورهای به کافهها یارانه میداد تا با حداقل هزینه و پس از پایان یک روز کاری دستکم زوجها و دوستان در کنار هم جمع شوند و با هم حرف بزنند. من ترجیح میدهم با مشکلات فعلی افراد در یک فضای اجتماعی سالم بمانند تا در خانههایشان تنها باشند و بخواهیم با شعار، فکر دنده عقب باشیم و از مکانیسمهای رو به جلو غافل شویم.
او صحبتهایش را با این تاکید تمام کرد که ابتدا باید واقعیتهای جامعه را درک کنیم و سپس برای این وضعیت راهکاری بیندیشیم و سپس جامعه ایدهآلی که همه سر سفره در کنار هم هستند را متصور شویم.
سهیل رضایی؛ روانشناس: امروزه برای تامین یک مسکن و ملزومات اولیه زندگی مجبور به کار کردن زن و شوهر بهصورت توامان هستیم پس مهارتهای زندگی را در همین شرایط واقعگرا سعی کنیم به خانوادهها بیاموزیم این که میتوان از حداقل فرصتها بیشترین بهره را برد، این که یک روز تعطیل را چگونه در کنار هم باشیم.
منبع: جام جم