باز پاییز است اندکی از مهر پیداست
حتی در این دوران بی مهری!
باز هم پاییز زیباست مهرتان قشنگ و شاد
پاییزتان مبارک
پاییز زیبا و عروس فصل هاست
برگ ریزان درخت و خواب ناز غنچه ها و
خش خش برگ و نسیم بادرا بی انتهاست
هرچه خواهی آرزو کن فصل فصل قصه هاست
آمدن پاییز مبارک
وقت خریدن لباس های پاییزی دقت کنید
لباسهایی بخرید با جیب های بزرگ به انداره ی دو دست
شاید همین پاییز عاشق شوید
پاییز فصل عاشقانه ها مبارک
ابرها به اسمان تکیه میکنند
درختان به زمین و انسانها به مهربانی یکدیگر
گاهی دلگرمی یک دوست چنان معجزه میکند
که انگار خدا در زمین کنار توست
جاودان باد سایه دوستانیکه شادی را علتند نه شریک
و غم را شریکند نه دلیل
اومدن پاییز مبارک
او می‌رسد که باز هم عاشق کند مرا
او قول داده است به قولش وفا کند
خش خش صدای پای خزان است
یک نفر در را به روی حضرت پاییز وا کند
گوش کن
صدای نفس های پاییز را می شنوی؟
این زیباترین فصل خدا مے آید
غم و اندوهت را به برگ درختان آویزان کن
چند روز دیگر می ریزند
تلفیق دو عطر زندگی یعنی این
لبخند دو چتر زندگی یعنی این
پاییز برای عشق فصل خوبی ست
نقطه سر سطر زندگی یعنی این!
پاییز را باید با چشم های تو نگاه کرد!
وگرنه برای من دیگر عاشقانه نیست
این رنگ های پژمرده ی خیابان ها
پاییز این اتفاق عزیز؛ نه عاشقانه است نه غمگین!
پاییز زنی تنهاست موهایش را با عشق ببافید
پاییز مردی تنهاست؛ در خیابان دست هایش را با عشق بگیرید
قدم بزنید پاییز را درک کنید از کنارش ساده رد نشوید
پاییز به مهرش می نازد و من به تویی که ندارمت
میدانی تفاوت من و پاییز چیست؟
هر دو رنگ باخته ایم او از مهر
و من از بی مهری
پاییز آرام آرام قد مى کشد اما هنوز بوى بهار مى آید
از کوچه اى که تو در آن مرا بوسیدى
خدایا
به هر روز دوستانم آرامش
به زندگیشان عافیت
به عشقشان ثبات
به مهرشان وفا
به عمرشان عزت
به رزقشان برکت
به وجودشان صحت
عطا بفرما
زرد است که لبریز حقایق شده است
تلخ است که با درد موافق شده است
عاشق نشدی وگرنه می فهمیدی
پاییز بهاری است که عاشق شده است
پاییزتون پر از رنگ و عطر خدا
“پاییز جان”
این تپش و عشق درحال و هوای تو چیست؟
چرا فقط تو اینگونه ای؟
مگر میشود این همه زیبا بود
در میان این چهاررنگ فصل ها
مگر میشود در تو عاشقی نکرد،
شعر نگفت، اشک نریخت؟!
دوستت دارم پاییز
فصلی در راه است با اشک هایی که
هنوز بر گونه ی خیابان نیفتاده،
خشک می شوند و عشق پنهانی ترین
رازِ پاییز است
چه عاشقانه روزهایش را ورق می زند
تا برسد به پاییز مجالی نیست
باید رنگ ها را مهمان برگ ها کرد
پاییز می آید و باز شهریور می ماند
و عاشقانه هایش
