هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد. ++++++++++++++++++++ هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست.. ++++++++++++++++++++ ثروتمندی از ذهن شروع می شود.. ++++++++++++++++++++ زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست.. ++++++++++++++++++++ راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
دوشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۰ ساعت 20:2 |
|
نوشته شده به دست روانشناسی مدرن | ()
مشاجره و بگومگو ميان زوجين بويژه اگر مكرر و روزمره باشد زندگي زناشويي را به يك عذاب تحملناپذير تبديل ميكند. بالا گرفتن مشاجره و اختلاف ميان زوجين ميتواند وضعيت را تا آستانه ميل به تحول پيش ببرد و جدايي را در نظر زوجين و شاهدان اين ناسازگاريها گزينهاي محتمل جلوه دهد. اغلب اختلافها از بگومگو شروع ميشوند و چون اين نوع گفتوگو از پشتوانه منطق و عقلانيت برخوردار نيست شرايطي شكل ميگيرد كه اختلافات كوچك و حتي آنچه اصلا اهميتي ندارد بسرعت به يك معضل بزرگ تبديل ميشود. اغلب مشاجرات ميان زوجين به منطقي كودكانه و فرودست گرايش مييابد و نقشي مخرب و ويرانگر در رابطه زناشويي ايفا ميكند.
در چنين شرايطي ديوار اعتمادها و احترامها فروميريزد و به قول قديميها روي طرفين به يكديگر باز ميشود تا بگويند آنچه گفتني نيست و بشنوند آنچه شنيدني نيست. نقطه اشتراك اختلاف ميان اغلب زوجين اينجاست كه آنان اصلا نميدانند يا به خاطر نميآورند اين بگومگوها كه كام زندگي مشترك را تلخ كرده از كجا شروع شد و بر سر چه بود. حال بايد پرسيد اين بگومگوها و سخنان گزنده از كجا ميآيند و چگونه اينقدر پيش ميروند كه كانون يك زندگي را تهديد كنند.
روانشناسان موقعيتهاي تنشزا را يكي از محركهاي اصلي شروع مشاجرات و شكلگيري اختلافات زناشويي ميدانند. چنين موقعيتهايي در زندگي اغلب زوجين و حتي مجردها وجود دارد و در حيات پيچيده و پرمشغله امروزي از آنها گريزي نيست. موقعيتهاي تنشزا با شوون زندگي روزمره، شرايط جسمي و رواني و ساختار دستگاه عصبي آدمي پيوند خوردهاند و نميتوان از آنها فرار كرد يا تغييرشان داد. همانگونه كه وقتي ميترسيم نميتوانيم تمركز كنيم يا يك جا بند شدن هنگام نگراني برايمان ناممكن است. با اين حال ميتوانيم اين موقعيتهاي حساس را شناسايي كنيم، قدرت رواني خود را براي مواجهه با آنها افزايش دهيم. خود را كنترل كنيم و شيوه مراعات طرف مقابل را در پيش گيريم.
برخي از موقعيتهاي تنشزا بويژه در زندگي زناشويي به شرح زير هستند.
هنگامي كه يكي از طرفين يا هر دو خسته و آزرده هستند
خستگي ناشي از كار روزانه در منزل يا محل كار ظرفيت رواني افراد را پايين ميآورد. اتفاقات ناخوشايندي كه در خانه يا محل كار ميافتد، ماندن در ترافيك يا قرار گرفتن در معرض آلودگيهاي هوا و صوتي، خوابآلودگي ناشي از فعاليت بدني يا كمبود خواب، مشكلات مالي يا شغلي و... ميتواند انرژي دروني افراد را تخليه كند و آنان را به كنش يا واكنشهاي هيجاني و مخربي وادارد. ميزان تحمل و تاثيرپذيري افراد مختلف نيز در مقابل اين عوامل كاهنده ظرفيت رواني متفاوت است. ممكن است يك نفر با ماندن در ترافيك كاسه صبرش لبريز شود و هنگام رسيدن به خانه در بدو ورود حتي جواب سلام همسرش را ندهد و ديگري كمخوابي را با پرخاشگري پيوند دهد.
روانشناسان موقعيتهاي تنشزا را يكي از محركهاي اصلي شروع مشاجرات و شكلگيري اختلافات زناشويي ميدانند
هنگام مراجعت همسر يا زوجين از كار روزانه به منزل معمولا متهم رديف اول اين نوع موقعيتهاي تنشزاست و بالطبع رعايت حال طرفين در بيشترين حد را ميطلبد. سلامي گرم، استقبال با روي خوش و آزاد گذاشتن فرد تازهرسيده براي چند دقيقه بهترين كار در چنين موقعيتي است.
هنگامي كه اختلافنظر وجود دارد
اختلافنظر كه گاهي از اختلاف سليقه ناشي ميشود امري كاملا طبيعي است. هيچ 2 نفري كاملا با يكديگر همعقيده نيستند و حتي اگر در اغلب زمينهها و موضوعات با يكديگر هم نظر باشند باز هم ميان آنان اختلافاتي وجود دارد. تلاش براي يكسانسازي عقيدهها و آراء نيز در همه مسائل سازنده نيست و اغلب بايد اختلافنظرها را پذيرفت و بلكه از آن سود برد. معروف است كه اگر 2 نفر در هيچ زمينهاي اختلاف نظر نداشته باشند براي يكديگر آفريده نشدهاند! به هر ترتيب اين وظيفه هر يك از زوجين است كه در مواقع بروز اختلاف نظر در مسائل مختلف بتوانند تصميمگيري مشتركي انجام دهند و راهي توافقي را برگزينند. مشاجره كردن در اين موقعيتها هر كاري كه بكند اختلاف نظر را برطرف نخواهد كرد.
در هنگامي كهجمع هستند
كوچكترين بياحترامي زوجين نسبت به يكديگر در ميان جمع بزرگترين تحقير تلقي ميشود و اغلب فاجعهبار است. زوجين در جمع چه آشنا باشند چه غريبه از يكديگر جز احترامي شايسته انتظار ندارند. اگر مردي در ميان جمع با همسرش رفتار يا ارتباط كلاميتوهينآميز داشته باشد يا بالعكس او پيش خود ميانديشد ديگران دربارهاش قضاوت خواهند كرد و او را در زندگي زناشويي در شرايطي تحقيرآميز خواهند پنداشت. ديگر اين كه جمع دوستان يا فاميل اغلب انتظاراتي ناگفته را از زوجين نسبت به يكديگر مطالبه ميكنند كه بيتوجهي نسبت به آنها تنشزاست. آيا شما خوشبخت و راضي هستيد، آيا در زندگي زناشويي به اخلاقيات پايبنديد، مشكل مالي داريد، از رفاه و تفريح برخورداريد و... سوالاتي هستند كه گاه زوجين در جمع به صورت غيرمستقيم با آنها مواجه ميشوند و بايد پاسخي مناسب برايش داشته باشند. هر پاسخ نامناسبي حتي اشارات همراه با كنايهها ميتواند تنشزا باشد. براي مثال ممكن است يكي از طرفين نخواهد ديگران از مشكلات مالي وي با خبر شوند ولي همسرش آنها را بازگو كند.
هنگامي كه درباره يكديگر قضاوت ميكنند
اگر به جاي آن كه طرفين از رفتار يكديگر انتقاد كنند و براي مثال گفته شود فلان كار تو اشتباه بود شخصيت، تربيت خانوادگي، روحيات و اميال وي را به باد انتقاد بگيرد موقعيتي تنشزا به وجود ميآيد كه قضاوتهاي منفي و مخرب و اختلافات دامنهدار را در پي خواهد داشت. پاسخ اين نوع انتقاد ميتواند چنين باشد: من اين جور هستم و تو هم آن جور هستي كه تنفرانگيز است! اينجاست كه قضاوتهاي بيمنطق، غيراخلاقي و هيجاني برچسبهايي ميسازد كه طرفين مدام به يكديگر وصل ميكنند و براي تخريب شخصيت يكديگر از هيچ سخن ناروايي نميپرهيزند.
هنگامي كه از يكديگر توقعي دارند
توقع زوجين از يكديگر ميتواند از يك تشكر و قدرداني ساده يا احوالپرسي گرفته تا جبران آنچه براي رعايت حال ديگري از دست رفته، پيگيري مسائل و مشكلات، تلاش براي رفع كاستي، خريد وسايل كاربردي يا تزئيني، رفتن به مسافرت، حمايت عاطفي و ... را دربرميگيرد. اگرچه برخي توقعها نامعقول به نظر برسند ولي براي صاحب توقع با دلايلي روشن قابل دفاع محسوب ميشوند و ناديده گرفتن آنها عملي نادرست است. بدتر آنكه انباشته شدن توقعات روي يكديگر و بيپاسخ ماندن آنها رضايتمندي زوجين از طرف مقابل را كاهش ميدهد و چه بسا ريشه دعوا و مشاجره ميشود.
هنگامي كه زندگي يكنواخت ميشود
هر فردي تلقي خاصي نسبت به يكنواخت شدن زندگي دارد. با اين حال اگر شرايط زندگي و غلبه روزمرگي بر پيوند زناشويي به جايي برسد كه گلايه يكي از طرفين را در پي داشته باشد بايد دانست آسيب بر پيكره زندگي مشترك و تهديد آن در كمين است.