در آینه خودم را خوب برانداز میکنم. تصویری که سالهاست با آن زندگی کردم و البته قرار نیست تا اخر عمر هم با من باشد. به تغییراتی فکر میکنم که میتواند چهرهام را زیباتر کند! بعد از پنج سال با دوستان دبیرستان دور هم جمع شدیم، همه یک شباهت عجیب به هم پیدا کرده بودند و آن، بینیهایی بود که گویی از روی یک سرمشق درست شده است. من هم هوایی شدهام که به جای بینی خودم یکی مانند دوستم داشته باشم!
همین طور که در فکر تغییرات لازمه برای زیبایی بیشتر بودم، یاد خبری افتادم که تازگیها شنیدم. شنیدهام باربی و زیباییهایش که باعث شده افراد زیادی در جهان برای همذاتپنداری با او جان خود را به خطر بیندازند، قرار است جای خود را به عروسک دیگری دهد که گویا ظاهر متوسطتری دارد!
مدتهاست عروسکهای باربی با آن شکل و شمایل افراط گونهشان، دل بسیاری از دخترکان را بردهاند و خیلی از بزرگترها هم وقتی میخواهند از کسی تعریف کنند میگویند: مانند باربی است! اما کمپانی سازندهای آن برای سود بیشتر خود و به دست آوردن مشتری بیشتر با سلیقههای متفاوتتر یک عروسک بدون افراط، طراحی کرده است. این یعنی هزار نکته در این کار و بار دلداری است.
وقتی خیلی از ما جوانها، در رویای زیباتر شدن، دستی به چهره میبریم و صورت و اندام خود را به تیغ جراحی میسپاریم، فکر میکنم یک جای خالی بزرگ در زندگیمان وجود دارد. جای خالی که به جای گزینه درست، با سرمشقگیری برای چهرههایی شبیه به هم، پر میکنیم.
گاهی جراحی زیبایی معجزه میکند. زمانی که ایراد فاحشی وجود دارد و مشکلی در ظاهر واقعا آزاردهنده است، نمیتوان منکر خدمات این نوع جراحیها شد، اما مشکل زمانی شروع میشود که بخواهیم یک شابلون برداریم و روی صورت همه بگذاریم. نوع بینی، فرم لب، مدل ابرو و خلاصه صورتهایی که با زمینههای مختلف، اعضای یک شکل دارد. شاید نسل قبل ما هم همینقدر دلش برای زیباترشدن میتپید و برخی از مادربزرگهایمان در رویایشان با چاقویی نوک بینی خود را بریده بودند، اما آن دسته که واقعا بینی بزرگی داشتند! یکی از مشکلات زیبایی در نسل ما، الگوبرداری بدون توجه به ساختار صورت شرقی و ژنتیکمان است. افراط و تفریطهایی که در اندازه اعضای مختلف وجود دارد، نتیجهاش ظاهر کاریکاتورشکل بعضی است که گمان میکنند ملکه زیبایی هستند.
اگر به جای توجه به تفاوتها و زیباییهایی که در هر چهره منحصر به فرد نهفته است، سعی کنیم تا همه طبق یک الگو تغییر کنیم، دیگر تفاوتی نمیماند تا زیبایی تعریف شود. حتی صاحبان کمپانی باربی هم فهمیدهاند باید به دنبال عروسکی معمولیتر و بدون اغراق باشند. آنها با ساخت عروسک لامینی شاید به صورت ناخواسته به ما، جوانان ایرانی که یکی از بیشترین متقاضیان عملهای زیبایی هستیم، میگویند که: معیار همه چیز ازجمله زیبایی، متوسط و نسبی است! این نگاه شاید لازم باشد تا در ابعاد دیگر زندگی ما هم تعمیم یابد و رضایت از خود و زندگی بیشتر و سادهتر شود.
جوانی، به خودی خود زیبایی را به همراه دارد، طراوت صورت یک جوان با هیچ چیز قابل قیاس نیست، اما حس زیباتر شدن و کمال طلبی هم از ویژگیهای همین دوره است. باید کاری کنیم تا تغییراتمان به سمت زیبایی بیشتر باشد. هر چیزی بدون اغراق و در حد متوسط آن زیباتر است. طبیعی، بکر و قابل سروده شدن. فکر کنید شاعرانی که در این دوره بخواهند معشوقشان را وصف کنند چه شعرهای تکراری خواهند داشت. چهرههای اغراقگونه همه چیز را تحتالشعاع قرار میدهد حتی دلدادگی واقعی را.
بسیاری از آدمهایی که رفتار وسواس گونه به ظاهر خود دارند، کمبود اعتماد به نفس واقعی خود را میخواهند با ژل و بوتاکس و لنزهای رنگارنگ جبران کنند که متاسفانه تیرشان به خطا خواهد رفت. باید همه ما یاد بگیریم که داشتههایی در زندگی به دست بیاورید که ما را آنقدر بالا بکشد که لازم نباشد برای مطرح کردن خودمان، ابروهایمان را با تاتو و روشهای دیگر بالا بکشیدم. به قول خواجه حافظ شیراز که میگوید:
جمال شخص نه چشم است و زلف و عارض و خال
هزار نکته در این کار و بار دلداریست
دوباره به آینه نگاه میکنم، بینی من در این ساختار صورت، هیچ مشکلی ندارد. فکر میکنم اگر یک سرسره سر بالا به جای آن درست شود، اصالت صورت شرقیام را از دست خواهم داد.
منبع:جام جم