هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

داستان زيباي خيانت
سه شنبه ۴ خرداد ۱۳۸۹ ساعت 17:43 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

چند سالي ميگذشت که دايره آبي قطعه گمشده خود را پيدا کرده بود. اکنون صاحب فرزند هم شده بود، يک دايره آبي کوچک با يک شيار کوچک.

زمان ميگذشت و دايره آبي کوچک، بزرگ ميشد. هر چقدر که دايره بزرگ تر ميشد شعاع آن هم بيشتر ميشد و مساحت شيار که ديگر اکنون تبديل به يک فضاي خالي شده بود نيز بيشتر.

آنقدر اين فضاي خالي زياد شد و دايره ناراحت تر که ناچار براي کمک به سراغ پدر رفت و به او گفت: پدر شما چرا جاي خالي نداريد؟

پدر گفت: عزيزم جالي خالي نه، قطعه گمشده. هر کسي در زندگي خود قطعه گمشده دارد من هم داشتم، مادرت قطعه گم شده ي من بود. با پيدا کردن او تکميل شدم. يک دايره کامل.

پسر از همان روز جست و جوي قطعه ي گمشده خود را آغاز کرد. رفت و رفت تا به يک قطعه اي از دايره رسيد شعاع و زاويه آن را اندازه گرفت درست اندازه جاي خالي بود ولي مشکل آن بود که قطعه زرد بود.

دايره باز هم رفت تا اينکه به يک مثلث رسيد که فضاي خالي خود را با قطعه هاي رنگارنگ کوچک پر کرده بود.

دايره ديگر از جست و جو خسته شده بود تا اينکه به يک قطعه مربع گمشده رسيد، به او گفت شما قطعه گمشده من را نديديد؟

قطعه مربع گريه کرد و گفت: من هستم

- ولي شما مربع هستيد و قطعه گمشده ي من قسمتي از دايره

- من اول قطعه اي از دايره بودم يعني دقيقا بگويم قسمتي از شما و منتظرتان که يک مربع قرمز آمد. قطعه ي گمشده او مربع بود ولي من گول خوردم و خود را به زور داخل فضاي خالي او کردم، به مرور زمان تغيير شکل دادم و به شکل فضاي خالي مربع در آمدم .ولي او قرمز بود و من آبي، به هم نمي خورديم. اکنون پشيمانم. من قطعه ي گمشده ي شما هستم.

دايره که ديد قطعه گمشده خود را پيدا کرده سعي کرد او را در فضاي خالي خود جا دهد اما نشد، بنا بر اين او را با طناب به خود بست و خوشحال راه افتاد. حرکت کردن با يک قطعه که سبب بد قواره شدن دايره شده بود خيلي سخت بود ولي دايره تمام اين سختيها را به جان خريده بود و با عشق حرکت ميکرد.

رفت و رفت ولي ناگهان گودال را نديد و داخل آن افتاد و گير کرد. بخت به او رو کرده بود که قطعه ي گمشده اش قسمت بالاي او بود و گير نکرده بود. قطعه گمشده به او گفت: من را باز کن تا بروم و کمک بياورم.

قطعه ي گمشده رفت و هيچ وقت برنگشت. دايره هم سالها آنقدر گريه کرد تا بيضي شد (لاغر شد) و توانست از گودال بيرون بيايد. دلش شور ميزد که نکند اتفاقي براي قطعه گم شده افتاده باشد. دنبال او به هر سو رفت. تا اينکه بالاخره او را پيدا کرد. کاش هيچ وقت او را پيدا نمي کرد.

نتيجه گيري اخلاقي : سعي کنيد گول تکه هاي گمشده دروغي رو نخوريد.



:: موضوعات مرتبط: داستان و متن آموزنده
داستان عاشقانه
سه شنبه ۴ خرداد ۱۳۸۹ ساعت 17:42 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

پسر به دختر گفت اگه يه روزي به قلب احتياج داشته باشي اولين نفري هستم که ميام تا قلبمو با تمام وجودم تقديمت کنم.دختر لبخندي زد و گفت ممنونم
تا اينکه يک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نياز فوري به قلب داشت..از پسر خبري نبود..دختر با خودش ميگفت :ميدوني که من هيچوقت نميذاشتم تو قلبتو به من بدي و به خاطر من خودتو فدا کني..ولي اين بود اون حرفات..حتي براي ديدنم هم نيومدي…شايد من ديگه هيچوقت زنده نباشم.. آرام گريست و ديگر چيزي نفهميد…

چشمانش را باز کرد..دکتر بالاي سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقي افتاده؟دکتر گفت نگران نباشيد پيوند قلبتون با موفقيت انجام شده.شما بايد استراحت کنيد..درضمن اين نامه براي شماست..!
دختر نامه رو برداشت.اثري از اسم روي پاکت ديده نميشد. بازش کرد و درون آن چنين نوشته شده بود:

سلام عزيزم.الان که اين نامه رو ميخوني من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون ميدونستم اگه بيام هرگز نميذاري که قلبمو بهت بدم..پس نيومدم تا بتونم اين کارو انجام بدم..اميدوارم عملت موفقيت آميز باشه.(عاشقتم تا بينهايت)

دختر نميتوانست باور کند..اون اين کارو کرده بود..اون قلبشو به دختر داده بود..
آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره هاي اشک روي صورتش جاري شد..و به خودش گفت چرا هيچوقت حرفاشو باور نکردم…



:: موضوعات مرتبط: داستان و متن آموزنده
اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه
سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۹ ساعت 17:15 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

ستاره در آسمان نقش زمینه / خودم انگشتر و یارم نگینه / خداوندا نگینم را نگهدار / که یار آخر و اول همینه .
 
.

.

.

اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه ،

میگویم سلام ، هیچکس جوابم را نمیدهد ، پس خدانگهدار میگویم شاید از سر اتفاق ، یک نفر دست هایش تکان بخورد .
 
.

.

.

اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه ،

جای خالیت تو دلم مرگ رو بهونه میکنه / تو نباشی روزگار منو دیوونه میکنه .
 
.

.

.

اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه ،

بر آن سریم کزین قصه دست برداریم / مگر عزیز من ، عشق دست بردار است / کسی بجز خودم ای خوب من چه می داند / که از تو ، از تو بریدن چقدر دشوار است / مخواه مصلحت اندیش و منظقی باشم / نمی شود به خدا ، پای عشق در کار است .
 
.

.

.

اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه ،

اتل متل یه فانوس / فرستادم برات بوس / گرفتی بگو آره / نشد بگو دوباره .
 
.

.

.

اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه ،

هر دیده که عاشق است خوابش ندهید / هر دل که در آتش است آبش ندهید / دل از بر من رمید ، از بهر خدای / گر آید و در زند جوابش ندهید .
 
.

.

.

اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه ،

دیده در هجر تو شرمنده ی احسانم کرد / بس که شب ها گهر اشک بدامانم کرد / ماجرای دل دیوانه بگفتم با شمع / آنقدر سوخت که از گفته پشیمانم کرد .
 
.

.

.

اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه ،

ما هرچی تلخی بود امتحان کردیم ولی دیدم هیچ چیز تلخ تر از ندیدنت نیست !
 
.

.

.

اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه ،

صدایت برایم از عاشق بودنت می گوید ، نگاهت برایم از محبت و دوست داشتن می گوید ، اما بودنت گویا بهشت ماست .
 
.

.

.

اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه ،

تو را من چشم در راهم شباهنگام / وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم / تو را من چشم در راهم / گرم یاد آوری یا نه / من از یادت نمی کاهم / تو را من چشم در راهم



:: موضوعات مرتبط: پيامك، داستان و متن آموزنده
تو را تنها به کسی هدیه می دهم....
پنجشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۸۹ ساعت 13:12 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

من تو را به کسی هدیه می دهم که از من عاشق تر باشد و از من برای تو مهربان تر.

من تو را به کسی هدیه می دهم که صدای تو را از دور، در خشم، در مهربانی،

در دلتنگی، در خستگی، در هزار همهمه ی دنیا، یکه و تنها بشناسد.

تو را تنها به کسی هدیه می دهم.... - مقاله ی عشق ,

تو را تنها به کسی هدیه می دهم....

من تو را به کسی هدیه می دهم که از من عاشق تر باشد و از من برای تو مهربان تر.

من تو را به کسی هدیه می دهم که صدای تو را از دور، در خشم، در مهربانی،

در دلتنگی، در خستگی، در هزار همهمه ی دنیا، یکه و تنها بشناسد.

من تو را به کسی هدیه می دهم که راز معصومیت گل مریم و تمام سخاوت های

عاشقانه این دل معصوم دریایی را بداند؛ و ترنم دلپذیر هر آهنگ، هر نجوای

کوچک، برایش یک خاطره باشد.

او باید از نگاه سبز تو تشخیص بدهد که امروز هوای دلت آفتابی است؛ یا آن

دلی که من برایش می میرم، سرد و بارانی است.

ای.... ،ای بهانه ی زنده بودنم؛ من تو را به کسی هدیه می دهم که قلبش بعد

از هزار بار دیدن تو، باز هم به دیوانگی و بی پروایی اولین نگاه من بتپد.

همان طور عاشق، همان طور مبهوت و مبهم...

تو را با دنیایی حسرت به او خواهم بخشید؛

ولی آیا او از من عاشق تر و از من برای تو مهربان تر است؟آیا او بیشتر از

من برای تو گریسته است؟؟ نه... هرگز...هرگز

ولی، تو در عین ناباوری، او را برگزیدی...

می دانم... من دیر رسیدم...خیلی دیر...خیلی...

یك بار دیگر بگذار بی ادعا اقرار كنم كه هر روز دلم برایت تنگ می شود.

روزهایی که تو را نمی بینم، به آرزوهای خفته ام می اندیشم، به فاصله بین

من و تو،...

هر روز به خود می گویم کاش شیشه عمر غرورم را شکسته بودم



:: موضوعات مرتبط: داستان و متن آموزنده
جملات رمانتیک – اگه کسی دلت رو شکوند
چهارشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۸۹ ساعت 13:11 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

اگه کسی دلت رو شکوند، بازم دوسش داشته باش ولی هیچوقت دل کسی رو نشکون که دوستت داره. پس یادت باشه دل منو نشکونی چون دوستت دارم

----------------------------------------------------------------------------

دیروز تو کلاس ریاضی داشتم به تو فکر می کردم، اما هر چی فکر کردم نتونستم حساب کنم که چقد دوستت دارم

----------------------------------------------------------------------------

چطور می تونی به بارون بگی نباره وقتی که ابرها هستند. چطور می توی به برگ بگی نریزه وقتی که باد هست. چطور می تونی به من بگی عاشق نشم وقتی که تو هستی



:: موضوعات مرتبط: داستان و متن آموزنده
جملات عاشقانه – دلم برات تنگ شده
چهارشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۸۹ ساعت 13:10 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

شوخی شوخی گذاشتی رفتی و نفهمیدی جدی جدی دلم برات تنگ می شه. حالا من اینجا موندم تنهای تنها، دلم برات تنگ شده، برا لبخندای خوشگلت، برا نگاه های عاشقونت

--------------------------------------------------------------------------

وقتی تنها شدی و هیچکی برات نموند، وقتی احساس کردی هیچکی تو رو دوس نداره، کافیه دلت رو با دقت نگا کنی... مطمئنم منو اونجا پیدا می کنی

--------------------------------------------------------------------------

اگه کسی رو واقعا دوس داری ... فرصت رو از دست نده، برو بهش بگو دوستت دارم! آخه هر روز پیش نمیاد کسی رو پیدا کنی که واقعا دوستش داشته باشی



:: موضوعات مرتبط: داستان و متن آموزنده
واژه ي عشق
سه شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۹ ساعت 13:9 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

واژه ی عشق 
به معناي حريم امنيست
دور محدوده ي تنهایيمان
و تو اين معنا را چه غلط فهميدي
كه به تنهايي من سنگ زدي
 و به شيدايي  من خنديدي.
خنده ات آتش شد
آتشش بال و پرم را سوزاند
و تو اين را ديدي
باز میخندیدی!
تو چه میفهمیدی؟
تو نميفهميدي.
 

واژه ي عشق
به معناي گذشتن با هم
از ميان كوچه باغ سبزدلگرميها
يا نشستن لب مرداب پر از نيلوفر
كه درونش چند مرغابي آزاد به ما مينگرند
و من و تو با هم
جمله اي ساده بسازيم از غم.
تو چه ميدانستي؟
كه خيال من از اين حادثه ها لبريز است
تو چه ميدانستي؟
كه من از فاجعه هم شعر و غزل ميسازم
تو چه ميدانستي؟
واژه ي عشق به معناي تو بود                       
تو چه میدانستی؟
تو نمیدانستی
تو نمیدانستی.



:: موضوعات مرتبط: شعر، داستان و متن آموزنده
عشق تا عمق جنون
سه شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۹ ساعت 13:7 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

آخر ز داغ تو خـــون گــــــــريه مـي كنم
در خود شكستم و به برون گريـــه ميكنم
 

يك روز و هفته يا كه به سالي نبوده داغ
عمريست من به داغ قـــرون گريه ميكنم
 

عقلم به عشق برد و به تيغـــم جواب داد
از عشق تا به عمق جــــنون گريه ميكنم
 

حيف است گريه گاه نشــستن به پيش تو
دور از تو خرد و خسته كنون گريه ميكنم
 

تا بسته راه بغـــــــض من اين ماتم درون
كم بود ناله تا كه فــــــــــزون گريه ميكنم
 

ديگر نه خنده مي زند اين روي غمگسار
بر هيكل ستم كــــــش دون گريــــه ميكنم
 

سرخ است گرچه باز دو چشمانم از فراق
من بر امـــــــيد خوار و زبون گريه ميكنم

 



:: موضوعات مرتبط: شعر، داستان و متن آموزنده
کاش پیش من بودی
سه شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۹ ساعت 12:46 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

کاش پیش من بودی

کاش دستانت در دستانم بود

و لطافت هزار ابر سپید بهاری را

در دست داشتم

و در اوج خوش بختی پرواز می کردم

کاش می توانستم به چشمانت نگاه کنم

کاش پیش من بودی

کاش دستانت در دستانم بود

و لطافت هزار ابر سپید بهاری را

در دست داشتم

و در اوج خوش بختی پرواز می کردم

کاش می توانستم به چشم

 

شادی در چشمان من می جوشید

کاش می توانستم صدای گرم تو را بشنوم

تا چون آبشاری از نغمه های روح انگیز

بر عمق جانم جاری گردد

و همه غم های فراق را بزداید

کاش پیش من بودی

من با گرمای عشق تو زنده ام

چه زیباست

که تو تنها نیاز من باشی

و چه عاشقانه است

که تو تنها آرزویم باشی

و چه رؤیایی است

این لحظه های ناب عاشقی

و من همه زیبایی عاشقانه و رؤیایی را با فقط تو حس می کنم

و اگر غروری در من هست غرور عشق به توست

منبع: loverfa.ir



:: موضوعات مرتبط: داستان و متن آموزنده
تو نیستی که ببینی
سه شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۹ ساعت 12:42 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

می دونم الان داری گریه می کنی قشنگم تو که می دونی تحمل اشکای زلالتو ندارم می دونم سخته ولی تو بدون منم می تونی باور کن من نمی خواستم اینطوری بشه نمیدونم چرا انقدر سنگدل شدند که نمی تونن درکمون کنن انگار خودشون جوون نبودن

تو نیستی که ببینی

چگونه با دیوار

به مهربانی یک دوست

از تو می گویم

تو نیستی که ببینی

چگونه از دیوار

جواب می شنوم

تو نیستی که ببینی

چگونه دور از تو

به روی هر چه در این خانه است

غبار سربی اندوه

بال گسترده است

تو نیستی که ببینی

دل رمیده ی من

به جز تو

یاد همه چیز را رها کرده است...

می دونم الان داری گریه می کنی قشنگم تو که می دونی تحمل اشکای زلالتو ندارم

می دونم سخته ولی تو بدون منم می تونی باور کن من نمی خواستم اینطوری بشه

نمیدونم چرا انقدر سنگدل شدند که نمی تونن درکمون کنن انگار خودشون جوون نبودن

ولی تو ناراحت نباش گلم حتما من لیاقته تو رو نداشتم

به خدا می سپارمت و برات آرزوی بهترین ها رو می کنم

اشکاتو پاک کن گله من ...!



:: موضوعات مرتبط: داستان و متن آموزنده
ای عزیزترینم تا عمق وجودم دوست دارمت
سه شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۹ ساعت 12:33 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

ای عزیزترینم تا عمق وجودم دوست دارمت ، اگر مردم نبودم در کنارت به خدا می سپارمت .

.

.

مهم نیست که من اول اومدم یا تو ، مهم اینه که تو تا آخرش موندی .

برای آمدنت انتظار کافی نیست ، دعا و اشک و دل بی قرار کافی نیست ، خودت دعا بکن ای نازنین که برگردی ، دعای این همه شب زنده دار کافی نیست .

محبت نه حساب است که فراموش شود ، نه چراغ است که خاموش شود ، بیادتم .

قلب سرزمین عجیبی است زیرا هم زادگاه عشق است و هم آرامگاه عشق .

جان اسیر دل ، دل اسیر دوست ، دوست چه می داند ، دل اسیر اوست .

از شمع سه چیز آموختم ، ایستاده بمیرم ، بی صدا بمیرم ، به پای دوست بمیرم .

اگر بودی دلم رسوا نمی شد ، دوباره چشم من دریا نمی شد ، اگر بودی نگاه بی پناهم ، میان مردمان تنها نمی شد .

اگه یه روز خواستی قلبم رو بشکنی باید مواظب باشم تکه های قلبم دستت رو نبره .



:: موضوعات مرتبط: داستان و متن آموزنده
زیبا ترین جملات عاشقانه
سه شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۹ ساعت 12:31 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

هر گز ندیدم بر لبی لبخند زیبای تو را هر گز نمی گیرد کسی در قلب من جای تو را.......گر هیچ مرا در دل تو جاست بگو گر هست بگو نیست بگو راست بگو.....مرگ آن نیست که در قبر سیاه دفن شوم مرگ آن است که از خاطر تو با همه ی خاطره ها محو شوم

گاهی اوقات آرزو می کنم ای کاش تک پرنده عاشقی بودم که میان صدها هزار پرنده بتوانم به قله بلند سرزمین هستی برسم و پرواز کان نغمه سر دهم که... من شیدای تو وعاشقانه دوستت دارم

=======================

زندگیبرای آنکه به طریق خود ایمان داشته باشیم ، لازم نیست ثابت کنیم که طریق دیگران نادرست است . کسی که چنین می پندارد ، به گامهای خود نیز ایمان ندارد . (پائولو کوئلیو )

=======================

عشق یعنی خون دل یعنی جفا عشق یعنی درد و دل یعنی صفا عشق یعنی یک شهاب و یک سراب عشق یعنی یک سلام و یک جواب عشق یعنی یک نگاه و یک نیاز عشق یعنی عالمی راز و نیاز

=======================

به روی گونه تابیدی و رفتی مرا با عشق سنجیدی و رفتی تمام هستی ام نیلوفری بود تو هستی مرا چیدی و رفتی

=======================

نفرین به اون کسایی که روی دلا پا می ذارن تا که می بینن عاشقی میرن و تنهات می ذارن نفرین به آدمایی که تو سینه ها دل ندارن عاشق عاشق کشین ، رحم و مروت ندارن

=======================

روی یک طاقچه سنگی میون دو قاب رنگی بودن من وتو با هم داره تصویر قشنگی عکس تو تو قاب خاتم در حصار خالی از غم حتی در مرگ تن من نمی گیره رنگ ماتم

=======================

آفرینش روز و شب، زیبایی زمین و کهکشانها، درخشش ستارگان فروزان، همه حاکی از وجود پروردگار یکتاست، پس از او اطاعت می کنیم، چون او معین کرده که مرگ آغاز جاودانه هاست.

=======================

می دونی زیباترین خط منحنی دنیا چیه ؟ لبخندی که بی اراده رو لبهای یک عاشق نقش می بنده تا در نهایت سکوت فریاد بزنه : دوستت دارم

=====================

خواب ناز بودم شبی.... دیدیم کسی در میزند.... در را گشودم روی او ...دیدم غم است در می زند... ای دوستان بی وفا...از غم بیاموزید وفا..غم با آن همه بیگانگی..... هر شب به من سر می زند

======================

هزار دستگاه ریو، صد دستگاه آپارتمان، هزار سکه طلا و میلیاردها ریال اسکناس دو هزارتومانی فدای یه تار موی گلی مثل تو

======================

هرگاه دلت هوایم را کرد، به آسمان بنگر و ستارگان را ببین که همچون دل من در هوایت می تپند

بیا با پاک ترین سلام عشق آشتی کنیم *بیا با بنفشه های لب جوب آشتی کنیم * بیا ازحسرت و غم دیگه باهم حرف نزنیم * بیا برخنده ی این صبح بهار خنده کنیم

=======================

خوشبختی مثل یه پروانه است . وقتی دنبالش می دوی پرواز می کنه اما وقتی وایسی میاد رو سرت میشینه

=======================

من همه ی قصه هام قصه ی توست اگه غمگینه اونم از غصه ی توست

=======================

سهم من از دوری تو چیزی جز دلتنگی به اندازه دریاها ،نگاهی تاریک همچون شب های بدون مهتاب و لحظه هایی که ثانیه به ثانیه میگذرند نیست .پس ای دوست بشنو صدای دلتنگی مرا

=======================

تو بارانی من باران پرستم تودریایی من امواج تو هستم اگرروزی بپرسی باز گویم: تو من هستی و من نقش تو هستم

=======================

طبق قانون بقای شادی هیچ شادی از بین نمیره؛ بلکه فقط از دلی به دلی دیگه جابه جا می شه

=======================

اگرکسی واقعا کسی رو دوست داشته باشد بیشتر از اینکه بهت بگه دوست دارم میگه مواظب خودت باش...پس مواظب خودت باش

=======================

وقتی برگ های پاییز رو زیر پات له می کنی یادت باشه روزی بهت نفس هدیه می کردن

=======================

عیب جامعه این است که همه می خواهند آدم مهمی باشند و هیچ کس نمی خواهد فرد مفیدی باشد

=======================

ای عشق، شکسته ایم، مشکن ما را/ اینگونه به خاک ره میفکن ما را/ ما در تو به چشم دوستی می بینیم/ ای دوست مبین به چشم دشمن ما را

رسم زمونه : تو چشم میذاری من قایم میشم .........اما تو یکی دیگه رو پیدا میکنی

======================

تکیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست

======================

عشق کلید شهر قلب است به شرط آنکه قفل دلت هرز نباشد که با هر کلیدی باز شود

======================

مرگ آن نیست که در قبر سیاه دفن شوم مرگ آن است که از خاطر تو با همه ی خاطره ها محو شوم

====================== می خوام روی تمام سنگ های دنیا بنویسم دلم واست تنگ شده و آرزو میکنم یکی از اون سنگ ها به سرت بخوره تا بفهمی دل تنگی چه دردی

=====================

غیر از غم عشق تو ندارم , غم دیگر شادم که جز این نیست مرا همدم دیگر

=====================

زدرد عشق توبا کس حکایتی که نکردم چرا جفای تو کم شد؟شکایتی که نکردم !!!

=====================

گر هیچ مرا در دل تو جاست بگو گر هست بگو نیست بگو راست بگو

=====================

گر نرخ بوسه را لب جانان به جان کند حاشا که مشتری سر مویی زیان کند

=====================

تو را برای وفای تو دوست می دارم******وگرنه دلبر پیمانه *** فراوان است

=====================

هر گز ندیدم بر لبی لبخند زیبای تو را هر گز نمی گیرد کسی در قلب من جای تو را



:: موضوعات مرتبط: شعر، داستان و متن آموزنده
راز عشق
سه شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۹ ساعت 12:29 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

که بيشتر با نگاه حرف بزنى زيرا چشم ها پنجره هاى روح هستند

اگر هنگام صحبت کردن از نگاه استفاده کني مثل آن است که پنجره ها را با پرده زيبايى بيارايى و به خانه گرمى و جذابيت بخشى.راز عشق در اين است که

راز عشق در اين است كه

که بيشتر با نگاه حرف بزنى زيرا چشم ها پنجره هاى روح هستند

اگر هنگام صحبت کردن از نگاه استفاده کني مثل آن است که پنجره ها را با پرده زيبايى بيارايى و به خانه گرمى و جذابيت بخشى.

راز عشق در اين است که

وقتى پيشنهادى به ذهنت ميرسد براي نياز خودت به بيان آن فکر نکنى ـ بلکه به علاقه ديگرى به شنيدن آن فکر کنى

اگر لازم بود حتى ماه ها صبر کن تا آماده گى شنيدن آنچه را که ميخواهي بگوئى پيدا کند.

راز عشق در اين است که

هيچکدام خود را معلم ديگرى ندانيد

به عبارت ديگر از اينکه ميتوانيد از يکديگر ياد بگيريد سپاسگذار باشيد

راز عشق در اين است که

در سکوت دست يکديگر را بگيريد ـ

کم کم ياد ميگيريد که بدون کلام رابطه برقرار کنيد

راز عشق در اين است که

شريک زندگى ات را با طناب نياز مبند ـ

گياه هنگامى رشد که آزادانه از هوا ونور آفتاب استفاده کند ـ

راز عشق در اين است که

به عشق بيشتر از يکديگر احترام بگذاريد ـ

زيرا عشق هديه ازلى خداوند است .

راز عشق در اين است که

هنگام سوء تفاهم فقط به اين فکر نکنى که طرف مقابل چگونه ناراحتت کرده است ـ

راز عشق در اين است که

از يکديگر انتظارات بى جا نداشته باشيد

ذهنيت را بر ارزشهائى متمرکز کن که شما را به يکد يگر نزديکتر ميکند ـ

نه بر مسائلى که بين شما فاصله مي اندازد.

راز عشق در اين است که

حس تملک را از خود دور کنى

در حقيقت هيچ کس نمي تواند مال کسى شود ـ

در عوض به راه حلى فکر کنى که در آينده از بروز چنين سوء تفاهم هايى جلوگيرى کنى

راز عشق در اين است که

باور ها آرمان ها و اهدفتان را با يکديگر در ميان بگذاريد .



:: موضوعات مرتبط: داستان و متن آموزنده
آقایون نخوانند!!!
سه شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۹ ساعت 12:23 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

اون روزا رفاقتمون خیلی ساده بود

حسادت دوستات به تو خیلی ضایع بود

می خوای پیشت من همین حالا برگردم!

من تنها شدم

یادته پروانه صفت چشم به چشم میدوختیم

مثل شمع و پروانه پای هم میسوختیم

اون روزا رفاقتمون خیلی ساده بود

حسادت دوستات به تو خیلی ضایع بود

می خوای پیشت من همین حالا برگردم!

بدونه من الان خیلی ها تو رو ترک کردن

به تو حسودی میکردن چون با من بودی

همیشه اون موقع ها دوسم داشتی چون پیشم بودی

یادته اون موقع ها عاشقم نبودی؟

واسه دوستی با من لایقم نبودی

پیش رفیقات گفتی میپوچینمش به زودی

گفتم باشه برو! از این کار نمیبری سودی

من تنها شدم!

دیگه به تو چه

خودم میدونم چی کار کنم تا از نو شه!

الان میخوای پیشم باشی

زودتر برو

حالا که معروفم فقط میگی میخوام تو رو؟

اون موقع ها بچه بودیم حالیمون نبود

عشق و عشقبازی تو بازیمون نبود

انگار نه انگار که با هم دوست بودیم

همدیگرو دوست داشتیم و دوست هم بودیم

شب و روز به من فکر میکردی

میدونم که الان میخوای پیشم برگردی

ولی اینو فهمیدم که چقدر خر بودم

البته اون موقع ها خیلی بچه تر بودم

تو رفتی من هستم

دیگه دستتو پس نده تو دستم

من هستم

چشمامو واسه ی گریه بستم من

اما دفتر زندگی رو نبستم

من رفتم تا بگم بهت

گوش کن!

 



:: موضوعات مرتبط: داستان و متن آموزنده