ر
آدمی
هی فرصت فراموش
پرگوی بی حواس
تنها دمی اگر از هجرانی خستگان خبرت بیاورند
در خواب سکت این صندلی
آواز هزار اره ی بی رویا خواهی شنید
چه می گویی تو ؟
می خواهند حافظه ی حباب را
با بازدم این باد بی حیا امتحان کنند
آدمی
هی من آزرده از بی عزیز
در سایه روشن این همه حروف
به رخسار کامل کدام کلمه خواهی رسید ؟
کتاب را ببند
بالای کوه بیا