هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » سید علی صالحی »ز
یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت 17:7 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

ز

مهتابی ترین شامگاه راه جنوب
همین امشب است پدر
اما جای تو خالی ست در خواب نی و هفت بندر سربه دار
جای تو خالی ست در عطر آب و عطسه های انار
جای تو خالی ست در گوشه ی حیاط خانه صندلی خاطره
پس آن همه پسین پونه نشین را
نی زنی کجاست
تا از گذرگاه ماه و گریه و آهو بگذرد ؟
بافه ها
 زنان کمر بسته در باد و
خرمن ها
 مردان زانو بریده به درگاه گریه اند
پس تو کجایی پدر ؟
امشب منم
اولاد خوابگزار بابونه و خیزران
مه هق هق پنهانم
 از پشته ی یکی شبتاب مرده
به هر هفت آسمان بلند رسیدهاست
 هی آرمیده چشم به راه من
بی تو بادام بنان پروانه پوش
از غروب خوانی تیهو
مست نخواهد شد
برایت عصا و اینه آورده ام پدر
دیگر به چنگ بریده نمی اید این بغض بی قرار
 دیگر به شرح سینه نمی زند این هفت بند سربه دار
 دیگر به عطر آب نمی اید این عطسه ی انار
دیگر به خواب شکسته نمی اید این ای وای ای ولا
ولا واویل لا الا
حالا ... پی جوی جایی از آن خلوت خسته ام
تا غیبت باران های بعدی از ترا
پیاله ای ... که دریاش مگر
 هی آرمیده ی هزار خیال خاکستر
 دنباله ی دلتنگ ترین مویههای مرا
هق هق هزار پاییز تشنه نیز تحمل نخواهد کرد
مهتابی ترین شامگاه راه جنوب
همین امشب است پدر