هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » اردلان سرفراز »پرسش
چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۰ ساعت 1:8 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

پرسش

و بزرگترین سوالی
 که تا امروز بی جوابه
نه تو بیداری نه تو خوابی
نه تو قصه و کتابه
برای دونستن تو
همه ی دنیا رو گشتم
از میون آتش و باد
خشکی و دریا گذشتم
آسمون شولای خواب
فرش من خاک زمین بود
مرهم زخم های پاهام
هفتا کفش آهنین بود
تو رو پرسیدم و خواستم
از همه عالم و آدم
بی جواب اومدم اما
حالا از خودت می پرسم
تو رو باید از کدوم شهر
از کدوم ستاره پرسید
از کدوم فال و کدوم شعر
پرسید و دوباره پرسید
تو رو باید از کدوم گل
از کدوم گل خونه بویید
تو رو باید با کدوم اسب
از کدوم قبیله دزدید
غایب همیشه حاضر
تو رو باید از چی پرسید
از ته دره ی ظلمت
یا نوک قله ی خورشید
اون ور این جا و اون جا
اون ور امروز و فردا
عمق روح آبی آب
ته ذهن سبز صحرا
مث زندگی مث عشق
تو همیشه جاری هستی
تو صراحت طلوعو
نفس هر بیداری هستی
مث خورشید مث دریا
روشنی و با صراحت
تو صمیمیت آبی
واسه شستن جراحت
غایب همیشه حاضر
تو رو باید از چی پرسید
از ته دره ی ظلمت
یا نوک قله ی خورشید
تو رو از صدای قلبم
لحظه به لحظه شنیدم
تو رو حس کردم تو نبضم
من تو رو نفس کشیدم
مث حس کردن گرما
یا حضور یه صدایی
به تو اما نرسیدم
ندونستم تو کجایی
تو رو باید از کی پرسید
تو رو باید با چی سنجید
تو رو حس می کنم اما
کاشکی چشمام تو رو می دید
غایب همیشه حاضر
تو رو باید از چی پرسید
از ته دره ی ظلمت
یا نوک قله ی خورشید