هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

اهمیت روابط جنسی در زندگی زناشویی
سه شنبه ۲۴ فروردین ۱۳۸۹ ساعت 13:19 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

تعداد زیادی از زوج ها در تلاش هستند تا به هر طریقی که می شود شادی، خوشی و رضایت مندی را در زندگی مشترکشان بیدار نگه دارند. عوامل بسیار زیادی وجود دارند که می توانند به راحتی زندگی جنسی انسان ها را تحت الشعاع قرار دهند؛ مثل: برنامه های سخت کاری، نگهداری و مراقبت از فرزندان، افزایش سن و ....

بدون وجود صمیمیت فیزیکی، چه چیز می تواند شما دو نفر را همچنان نزدیک به هم نگه دارد؟ شاید با خود بگویید چیزهایی شبیه به: مرور خاطرات گذشته، دوستان، اقوام و خیلی چیزهای دیگر. ولی به راستی عشق تا چه اندازه می تواند در زندگی مشترک مهم باشد؟

بوسه = زندگی شیرین


قابل باور است که برخي مي‌گويند بالا رفتن سن، باعث از بین رفتن حس رضایتمندی در رابطه جنسی می شود. به همین دلیل روند طبیعی زندگی از جمله داد و فریاد کردن فرزندان، و یا برنامه های شلوغ کاری نباید به هیچ وجه مانع سلامت روانی زوجین و امتناع ورزیدن هر یک نسبت به برقراری رابطه جنسی با دیگری شود. مسائل جنسی از اهمیت چشمگیری برخوردار هستند. مخصوصا زمانی که شما تعهد دارید تا در هیچ کجای دیگر سراغ آنها نروید. برای داشتن یک زندگی سالم، هر دو طرف باید بر روی ارتباط خود کار کنند. اما در اینجا یک راز کاملا سری هم وجود دارد:

و آن چیزی نیست جز "بوسیدن".

به نظر می رسد زن و شوهر ها پس از ازدواج به اندازه دوران نامزدی یکیدیگر را نمی بوسند. بدون هیچ شکی باید این کار را انجام دهند. چه چیز بهتر از بوسه ای از لبها می تواند یک زندگی را از خطر نابودی نجات دهد؟

"هر کاری می توانید انجام دهید"


در حقیقت هر زندگی مشترکی بدون توجه به این مطلب که در آغاز تا چه حد داغ و پرحرارت بوده، پس از مدتی هیجان اولیه خود را از دست می دهد. در این حالت برقراری رابطه جنسی به کمترین میزان خود می رسد. البته اگر در طول این دوره دو طرف از طرق دیگر بتوانند نزدیکی موجود را حفظ کنند، مشکل حادی به وجود نخواهد آمد.
اما شادی و رضایتمندی از آمیزش، زمانی به طور کلی از زندگی مشترک محو میشود که زوجین یکدیگر را در انتهای لیست اولویت هایشان قرار دهند و با هم مانند هم اتاقی رفتار کنند و نه بیشتر. اغلب در این زمان اگر رابطه جنسی هم برقرار شود، بیشتر به خاطر مرتفع کردن نیازهای جنسی است و طرفین هیچ اهمیتی به مهر و محبتی که می تواند از این طریق ایجاد شود، نمی دهند.

دیگر برایشان لبخند زدن با هم معنایی ندارد، برای عاطفه و مهربانی ارزش قائل نیستند و فراموش می کنند که به چه دلیل با هم ازدواج کرده و تعهد و سرسپردگی به یکدیگر داده اند.
آقایون چه ازدواج کرده باشند چه نباشند، نیاز به برقراری رابطه جنسی دارند. خانم ها بسیار احساساتی بوده و علایق خاصی دارند: آنها شهوت طلب هستند و دوست دارند دیگران نشان دهند که خواهانشان هستند. ولی نظر آنها در مورد آمیزش با شوهرانشان؟

عقیده آنها چیزی جز این نیست: می خواهند بخواهند نمی خواهند نخواهند! تنها چیزی که در مورد متاهلین وجود دارد این است که نیازهایی داریم و هر طور شده کاری می کنیم تا بتوانیم آنها را براورده سازیم. شما به هیچ وجه نباید از نیازهای ذاتی خود خجالت بکشید؛ شما ازدواج کرده اید تا احساسات و نیازهای وجودیتان را با فرد دیگری در میان بگذارید و اگر بخواهید بار تمام این موارد را به تنهایی به دوش بکشید، چیزی نخواهد گذشت که حلقه مشترک شما از هم پاشیده شود. در زندگی مشترک اگر یک کمی بیشتر تلاش کنید تا نیازهای طرف مقابل را براورده سازید جای دوری نخواهد رفت.

یک زندگی زمانی موفق است که بین نیازهای عقلی، روحی و جسمی تعادل کامل برقرار باشد. خوب این سوال مطرح می شود که: کدامیک از این سه مورد نقش حساس تری در "بهتر" و یا "بدتر" کردن زندگی دارد؟ س و شهوت جزئی از هر رابطه ای است و می توان آنرا به راحتی بدست آورد، اما دو مورد دیگر نیاز به صمیمیت و ارتباط بیشتری دارند. زمانی که برقراری رابطه جنسی در خطر باشد، دیگر هیچ فرصتی برای موارد دیگر باقی نمی ماند، چه برسد به اینکه بخواهید به رشد و شکوفایی عقلی و روحی نیز برسید. هنگامیکه سن انسان ها افزایش پیدا می کند، تغییر و تحولاتی در فیزیک بدنشان رخ می دهد. اما ایا این تغییرات باید در زندگی جنسی و احساسی نیز تاثیر بگذارد؟! به همین دلیل در اولین سال های ازدواج زوجین باید سعی کنند که بهترین دوست های هم باشند، نسبت به هم علاقه پیدا کنند، و یکدیگر را تحریک نمایند؛ دلیل تمام این کارها تنها این است که س خیلی جلوتر از عشق و محبت در رابطه به وجود می آید و اگر بتوانید با موفقیت کامل از پس آن برایید، متوجه خواهید شد که زندگی مشترک معنای عمیقی دارد و فقط پیر شدن در کنار یک شریک زندگی نیست.

"همه چیز به نزدیکی و صمیميت باز می گردد" س در زندگی مشترک اهمیت زیادی دارد. می توانید از تمام متاهلين بپرسید که کدامیک حاضر است به زندگی مشترکی که در آن خلا جنسی وجود دارد، ادامه دهد. برخی از افراد از اینکه نمی توانند به حد دلخواه با شریک زندگی خود ارتباط جنسی برقرار کنند، راضی نیستند و طرف مقابل تصور می کند: "که مسئله مهمی نیست، فقط س است" اما برای فردی که خواستار این رابطه است، اهمیت دارد. آمیزش تنها رسیدن به رضایت جسمی نیست، بلکه احساس خواسته شدن، ارتباط نزدیک، و دوست داشتن در آن وجود دارد. زمانی که چنین سوء تفاهم هایی به وجود می آید، صمیمیت و نزدیکی از تمام سطوح زندگی رخت بر می بندد. زوجین گذراندن وقت در کنار یکدیگر، در آغوش گرفتن، صحبت کردن با هم، و خندیدن به جوک های یکدیگر را فراموش کرده و در برخی موارد آنرا به طور کلی متوقف می کنند. تنفر، دشمنی و فاصله زیاد جای دوستی و عشق را میگیرد. این امر زندگی مشترک شما را در خطر خیانت و یا طلاق قرار می دهد؛ اما نقطه امیدواری اینجاست که صرفنظر از عوامل کاهش ارتباط جنسی، چه به دلیل مسائل بیولوژیکی باشد چه به خاطر مسائل شخصی، یک مورد کمکی وجود دارد و آن هم خواست و اراده شماست. اگر واقعا بخواهید که یک زندگی سرشار از مهر و محبت را دنبال کنید، به راحتی می توانید این کار را انجام دهید.



"س ، عشق را زنده می کند" س مانند یک چسب می تواند رابطه دو نفر را همچنان متصل به هم نگه دارد. اگر یکی از طرفین و یا هر دوی آنها به نارضایتی جنسی برسند، به راحتی از ارتباط با هم خسته می شوند و بدون اینکه خودشان متوجه شوند از هم فاصله میگیرند. ممکن است به دلایل دیگر با هم بحث و جدل راه بیندازند، غافل از اینکه دلیل اصلی تمام این بگو مگوها و کشش ها نداشتن رابطه سالم جنسی است. هر چقدر نفاق و ناهماهنگی در رابطه زناشویی افزایش پیدا کند دو طرف میل کمتری نسبت به برقراری رابطه جنسی با یکدیگر پیدا می کنند. این جر و بحث ها یک دور تسلسل را به وجود می آورند که نه تنها زندگی جنسی، بلکه خود ارتباط را نیز تحت الشعاع قرار میدهند. یکی دیگر از عواقب زندگی فاقد ارتباط جنسی این است که پس از مدتی هر گونه ارتباط فیزیکی متوقف می شود. در آغوش گرفتن و بوسیدن، هیچ گاه نمی تواند جای س را بگیرد اما، چنین معاشقه‌هایی به نوبه خود در افزایش صمیمیت مهم هستند و به برقراری رابطه سالم زناشویی کمک می کنند. اگر زن و شوهر نسبت به هم رفتاری شبیه به دو هم اتاقی را پیدا کنند، پس از مدتی برای هر دو نفر دلیل با هم بودنشان سوال برانگیز می شود. به خاطر تمام این دلایل، برای زوجین در هر سنی که باشند، مهم است که در این زمینه فعال باشند و شعله های اتش عشقشان را فروزان نگه دارند. اگر اتش ارتباط جنسی به طور کامل خاموش شود، هر چند آهسته اما یقینا ارتباطشان نیز از بین خواهد رفت .



:: موضوعات مرتبط: زناشویی
تعارض در ارتباطات زناشویی
سه شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۹ ساعت 12:34 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

یکی از راه های نزدیک شدن زوج ها به هم، بحث کردن می باشد. درواقع، بحث و گفت وگو از نمادهای ابراز عشق و محبت است که اگر در راه درست هدایت شود، برای تداوم زندگی مشترک سودمند می باشد.

با رعایت موارد زیر می توانید بحث و گفت وگو را سازنده و مفید گردانید:

- وقتی کسی می گوید: «می خواهم با تو صحبت کنم.» این جمله خودبه خود باعث به وجود آمدن یک واکنش دفاعی در مخاطب می شود. از لحظه ای که یکی از دوطرف به موضوعی در رابطه با فرد مقابل اشاره می کند، واکنش خودکار مخاطب، این خواهد بود که «مگر چه شده؟» و یا «چه اشتباهی از من سرزده؟»

این واکنش، یک جواب طبیعی ست که به احتمال زیاد، ریشه در کودکی فرد دارد؛ زمانی که پدر و مادر می خواستند او را به خاطر ارتکاب کاری، سرزنش یا تنبیه کنند.

تمایل به دیدن طرف مقابل، به عنوان یک فرد انتقادی و نکوهش کننده، باعث می شود به سختی بتوانیم با دلی باز و ذهنی آزاد در مورد مشکل به وجودآمده، بحث و گفت وگو کنیم و با حالت تدافعی، وارد گفت وگو می شویم.

بنابراین سعی کنید آرامش خود را حفظ نموده و به خاطر داشته باشید کسی که در آن لحظه مشغول بحث با شماست، نگران رابطه تان می باشد و تنها به این دلیل، مشغول گفت وگو با شماست.

- به هنگام گفت وگو در هر زمان، فقط موضوع خاصی را مورد بحث قراردهید. برای نمونه، اگر در حال گفت وگو در مورد تمیز نگه داشتن خانه هستید، آن را به مسائل دیگر تعمیم ندهید و فقط به مسأله ی تمیزی خانه بپردازید تا به نتیجه برسید.

به خاطر داشته باشید برخی افراد، طرز فکر خاصی دارند که باعث سرگردانی شان می شود. این افراد به طور معمول، افرادی خلاق و هنرمند هستند و پیروی از یک روش خاص، برای شان سخت و طاقت فرساست. اگر شما فردی منظم و مرتب هستید و مخاطب تان از گروه ذکرشده، به او کمک نمایید تا بر موضوع مورد بحث تمرکز کند؛ مسأله ی مورد نظرتان را با علاقه و محبت تذکر دهید، نه با حالت تهاجمی و انتقادی.

- هرگز از گذشته، مثال نزنید. وقتی مثالی از گذشته می زنید، مشکلی به مشکل فعلی تان اضافه می شود و آن مشکل، این است که خاطره ی کدام تان، درست تر و حافظه ی کدام تان، قوی تر می باشد.

اگر موضوع مورد بحث، مسأله ای ست که بارها تکرار می شود، برای نمونه، همسرتان همیشه دیر به خانه برمی گردد، باز هم به آخرین مورد اشاره کنید.

شما می توانید احساس تان را بیان کنید و اجازه دهید طرف مقابل، از نقطه نظرتان آگاه شود.

- با همسرتان رابطه ی مناسبی برقرار کنید و مطمئن باشید که توافق لازم را پیدا خواهید کرد.

رابطه ی صحیح، یعنی هرگاه یکی از شما هنگام بحث، احساس ناراحتی یا رنجش کرد، بتواند از طرف مقابل، درخواست وقفه در گفت وگو کند و این درخواست او، از سوی مخاطبش پذیرفته شود. برای انجام این کار می توانید از یک عمل نمادین استفاده کنید. برای نمونه، هنگامی که شما پشت یک میز و روبه روی همدیگر نشسته اید، می توانید مقابل تان یک لیوان خالی بگذارید. هرگاه، هرکدام تان به مکث نیاز داشتید، لیوان مقابل تان را سروته روی میز قراردهید؛ به همین سادگی. البته عمل به این توصیه، نیازمند کمی کنترل نفس می باشد تا فرد بتواند در اوج هیجان و گفت وگو در آن لحظه، با خویشتن داری، به خواسته ی طرف مقابل احترام بگذارد. لازم به ذکر است که این کار، رفتار مثبت و بسیار مؤثری می باشد.

پیغام نهفته در برگرداندن لیوان، این است که:

«من اکنون ناراحت و رنجیده خاطر هستم، اجازه بده کمی صحبت مان را قطع کنیم تا دوباره به حالت عادی بازگردم و به خاطر بیاورم که ما برای هم اهمیت داریم.» این روش بسیار مؤثری برای استفاده در گفت وگوهاست و نیازمند کمی فداکاری و نظم و ترتیب می باشد.

نکته ی دیگر در این مسأله، ماندن شما در داخل همان اتاق می باشد؛ ترک اتاق از سوی شما می تواند آثار زیان باری روی همسرتان بر جای بگذارد.

- هرگز در بحث های تان، به قطع رابطه اشاره نکرده و همسرتان را تهدید به جدایی نکنید، حتی اگر تصمیم به انجام آن دارید. هرگاه کسی تهدید به جدایی شود، حس وحشت، اضطراب و ترس به او دست می دهد و تنها هدف او، تلاش برای حفظ رابطه و نگه داشتن طرف مقابل به هر قیمتی ست و این، یکی از بزرگ ترین دلیل های توسل فرد تهدیدشده، به حیله و فریب می باشد. شما نیازی به تهدید همسرتان به جدایی ندارید، پس به همان موضوع مورد بحث بپردازید تا به نتیجه برسید. تنها زمانی مجاز به صحبت در مورد جدایی هستید که آماده ی آن باشید، پس هرگز از این مسأله به عنوان یک تهدید، استفاده نکنید.

- هرگاه در مورد مسأله ای با موفقیت به نتیجه رسیدید، کمی استراحت کنید، دست همدیگر را بفشارید و بگویید: «متشکرم»

یکی از رایج ترین اشتباه های موجود در این مورد، این است که زوج ها به سرعت بعد از به نتیجه رسیدن در موضوعی، به سراغ موضوعی دیگر می روند. این کار باعث می شود گفت وگوها، تمام نشدنی به نظر آید.

- جشن بگیرید.

درپی هر تصمیم گیری و دست یابی به نتیجه، برای همدیگر هدیه بگیرید، یادداشتی برای هم بفرستید یا این که بیرون شهر بروید. این کار، «تجدید قوا» و «تقویت انرژی مثبت» نامیده می شود و همسرتان را برای تلاش به منظور حل مشکل های زندگی، دلگرم و تشویق می کند. زمانی که می خواهید صحبت برای حل مشکلی را شروع کنید، می توانید جمله های تان را چنین آغاز کنید: «رابطه ی ما با همدیگر بسیار عالی ست. من دوست دارم این رابطه را بهتر کنم. می توانی به من کمک کنی تا رابطه مان را بهتر کنم؟»

 

منبع: www.seemorgh.com/lifestyle



:: موضوعات مرتبط: زناشویی