هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

پیتزا برای بعضی‌ها از سم هم بدتر است
شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۲ ساعت 21:24 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
http://www.8pic.ir/images/49310136226657577633.jpg


پتیزا غذای خوشمزه ای است اما بعضی ها فقط باید نگاهش کنند؛ چون برایشان از سم هم خطرناکتر است!




متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: پزشکی و سلامت
:: برچسب‌ها: تغذیه سالم, پیتزا, ارزش غذایی, سلامت
همسر جمشید مشایخی از ازدواجش می‌گوید
شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۲ ساعت 19:16 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )


جمشید مشایخی بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون که این روزها دچار ناراحتی جسمی است به لحاظ خانوادگی یکی از موقرترین هنرمندان ایرانی است. گیتی رئوفی همسر این هنرمند پیشکسوت نکات جالبی را درباره چگونگی آشنایی اش با جمشید سینمای ایران و در نهایت ازدواج و سبک زندگی خانوادگی خود بیان کرده است. .



متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: چهره ها
:: برچسب‌ها: جمشید مشابخی, همسر جمشید مشایخی, گیتی رئوفی, ازدواج
تیپِ خوبِ زمستانی برای آقایان
شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۲ ساعت 15:12 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
http://www.8pic.ir/images/01598197751714808317.jpg


در اين مطلب سري به کمد لباس‌هاي مدل‌هاي جوان زديم که در اين حوزه نوپا فعاليت مي‌کنند. به پيشنهاد اين مدل جوان شما با داشتن يک ست کفش و شلوار ثابت و پليورهاي مختلف مي‌توانيد تيپ‌هاي متفاوتي را تجربه کنيد. .



متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: مد و لباس
:: برچسب‌ها: مد و پوشاک, تیپ زمستانی
شب عاشقان بی دل - ویژه نامه شب یلدا
شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۲ ساعت 12:37 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
http://s5.picofile.com/file/8105024384/Bidel1.jpg



شب عاشقان بی دل - ویژه نامه شب یلدا



موضوعات ویژه در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: ویژه نامه
پاسخ پزشکان به سوالات شما
شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۲ ساعت 11:37 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
http://www.8pic.ir/images/42487864758185753553.jpg


این پروتئین در بند آمدن خونریزی نقش اساسی دارد

کار این پروتئین‌ها چیست؟ لطفا درمورد كمبود پروتئين c وs خون توضيح دهيد.

دکتر محمد هاشمی، متخصص تغذیه و رژیم درمانی، به اين سؤال شما پاسخ مي‌دهد..




متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: پزشکی و سلامت
:: برچسب‌ها: پاسخ سوالات پزشکی, لیزرلیپولیز, درمان واریس, ارتودنسی
چرا در ایران بازاریابی شغل محبوبی نیست؟
شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۲ ساعت 9:19 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )


اگر به روزنامه های کثیر الانتشار و یا سایر مراجع منتشر کننده آگهی های استخدامی مثل سایت های معتبر مراجعه کرده باشید خواهید دید که بخش عمده ای از آگهی های استخدامی مربوط به استخدام بازاریاب مجرب و کارکشته است. شغلی که در ایران طرفدار جندانی ندارد..




متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: موفقیت
فهرستی از تهدید‌های جدی علیه زنان
شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۲ ساعت 8:10 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
http://www.8pic.ir/images/78976743798001902031.jpg


هر روز خبرهایی در مورد کلاهبرداری از افراد مختلف می‌شنویم. برخی از ما فکر می‌کنیم زرنگ‌تر از این هستیم که در دام چنین کلاهبردارانی بیفتیم اما شاید ندانید که بسیاری از این افراد فقط به دليل ندانستن یک نکته کوچک به این دام افتاده‌اند..




متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، پزشکی و سلامت، زنان
:: برچسب‌ها: توصیه های سلامت, سلامت زنان, تهدید زنان
چلچلی های شب چله
جمعه ۲۹ آذر ۱۳۹۲ ساعت 22:59 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
روز کوتاه آ​مده است و ما باید این کوتاه آمدن را به فال نیک بگیریم. از فردا آفتاب بلندتر می‌تابد و می‌رود تا تابستانی‌ترین روزهایی که در سایه گیسوان تو باید به شب برسد.

یلدا در پیش است و من «چله چله مستم از شما چه پنهان». یلدا در راه است،‌ می‌آید می​نشیند روی قالیچه دستباف​ مادرم، کنار سفره منجوق‌دوزی شده خواهرم، کنار حافظ گشوده شده پدرم که هر سال خانه ما را بیت بیت به «یا ایها الساقی» می‌رساند. هر چند با «ادرکاسا و ناول‌ها» میانه خوبی نداشته باشیم.

یلدا در پیش است. این را از حافظ‌خوانی‌های پدرم می‌فهمم، آنجا که زیرلب زمزمه می‌کند «عیشم مدام است از لعل دلخواه/ کارم به کام است الحمدلله» و بعد ته‌مانده لبخندش را می‌پاشد به چشم‌های مادرم که تازه از نماز بازگشته‌اند و آرام می‌خواند: «ما را به رندی افسانه کردند/ پیران جاهل، شیخان گمراه» مادرم با آه کوتاه می‌آید، اناری را دانه می‌کند، می‌ریزد در ظرف بلوری که از رف آورده است و می‌گذارد کنار دست پدرم.

اما انگار پدرم دست از هنرنمایی عاشقانه‌اش برنمی‌دارد، ادامه می‌دهد: «جانا چه گویم شرح فراقت/ چشمی و صد نم، جانی و صد آه» این بار مادرم که عمری شاعر زندگی کرده است و بلندترین شعرهایش من و« غزل» هستیم که دخترانگیمان را به پایش​ پیر می‌کنیم، یک گام به عقب برمی‌دارد و بیتی را که پدرم از کنارش به نیتی گذشته بود، در نگاه گرم پدرم می‌خواند: «از دست زاهد التوبه، توبه.»حالا انگار به «تریش» قبای ذوق پدرم برخورده است. برمی‌خیزد، حافظ را می‌بندد و از برمی‌خواند:

«شوق لبت برد از یاد حافظ» مادرم برای رو کم کنی همسرانه‌اش، ادامه می‌دهد: «درس شبانه، ورد سحرگاه» حالا من و غزل و پدر و مادرم همصدا می‌شویم «عیشم مدام است از لعل دلخواه/ کارم به کام است الحمدلله»

از چلچلی یلدایی پدر و مادرم همگی لبخند می‌زنیم و می‌نشینیم کنار سفره چله. کنار قاچ هندوانه که در سینی سرخی‌اش را به رخ ما می‌کشد. کنار گل رزی که بهار را با خود به خانه ما آورده است تا لبخند ما شفاف‌تر شود.

حالا دور هم به لبخندی مهمان شده‌ایم، دیوان حافظ همچنان دلربایی می‌کند و اسباب خیر سخن‌های عاشقانه‌مان می‌شود.

مادرم با انگشت اشاره، هندوانه‌ها را نشان می‌دهد، پدرم می‌گوید: «دیدی زن، دیدی روز کوتاه آمد» و مادرم باز رندانه لج پدرم را درمی‌آورد که: «نه، شب دارد دراز گویی می‌کند و پایش را از گلیمش امشب درازتر کرده است.»

پدرم پیشانی چروک می‌کند، غزل می‌خندد، من به مادرم چشمک می‌زنم و مادرم می‌گوید، باشد. به خاطر دل شوهرم:‌«روز کوتاه آمده است.»

حالا یلدا، نه «چله بزرگ» کنار کرسی ما دل می‌دهد و قلوه می‌گیرد و ما با لبخندی هر چند کوتاه، زندگی را به شوخی ​گرفته ایم.



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
پیشنهادهای ویژه برای «شب یلدا»
جمعه ۲۹ آذر ۱۳۹۲ ساعت 22:7 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
http://www.8pic.ir/images/17017063521581318530.jpg


شب یلدا نزدیک است. برای شما پیشنهادهایی داریم که شاید بعضا متفاوت باشد و بتواند به زیباتر شدن هرچه بیشتر این شب دوست داشتنی کمک کند. این 8 پیشنهاد را با هم مرور می کنیم..




متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
:: برچسب‌ها: شب یلدا
رواج قمارهای اینترنتی در ایران
جمعه ۲۹ آذر ۱۳۹۲ ساعت 16:29 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
http://www.8pic.ir/images/10701956244058127549.jpg



بنگاه های شرط بندی را می توان یکی از عوامل فساد در فوتبال معرفی کرد، بنگاه هایی که با سود سرشاری که از طریق بازی ها و شرکت کنندگان نصیب شان می شود در بیشتر اوقات به دنبال تطمیع فوتبالیست ها و مدیران و حتی داوران هستند..




متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
:: برچسب‌ها: شرط بندی, فوتبال, قمار اینترنتی, ایران
بوهایی که شخصیت آدم ها را لو میدهد
جمعه ۲۹ آذر ۱۳۹۲ ساعت 14:59 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
http://www.8pic.ir/images/50194857116630203562.jpg


تا به‌حال عطرهای زیادی را امتحان كرده‌اید اما هیچ كدام از آنها نتوانسته‌اند نظر شما را جلب كنند چون واقعیت این است كه برای هر شخصیتی یك نوع عطر وجود دارد كه شما باید آن را پیدا كنید..




متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: تست و مطالب روانشناسی
:: برچسب‌ها: تست خودشناسی, عطر, بو, شخصیت شناسی
اُخرایی، رنگ زمستان 92 برای خانم‌ها
جمعه ۲۹ آذر ۱۳۹۲ ساعت 14:26 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
http://www.8pic.ir/images/30778406138910180400.jpg


برای شما چند پیشنهاد ویژه داریم، چند پیشنهاد به رنگ زرد اُخرایی. رنگی که به پوشش پاییز و زمستانی شما حال و هوایي تازه‌ می‌بخشد. از ویژگی‌های این رنگ هم همین بس که با انتخاب آن، هم می‌توانید شیک و مجلسی بپوشید..




متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: مد و لباس
:: برچسب‌ها: مد و پوشاک, ست زمستانی, اُخرایی, رنگ
اس ام اس های تبریک شب یلدا سال 92
جمعه ۲۹ آذر ۱۳۹۲ ساعت 10:34 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
http://www.8pic.ir/images/18778503027862503276.jpg

شب یلدا همیشه جاودانی است / زمستان را بهار زندگانی است
شب یلدا شب فر و کیان است / نشان از سنت ایرانیان است

تبریک شب یلدا, اس ام اس شب چله

هندونه بده قاچ کنیم
لپاتو بده ماچ کنیم
غماتو بده چال کنیم
بخند تا ما حال کنیم
.:: یلدا پیشاپیش مبارک ::.

تبریک شب یلدا, اس ام اس شب چله

تو خوشگل ترین و خوش تیپ ترین و با کلاس ترین آدم رو زمین هستی
خـــــوب اینم هندونه ی شب یلدا!
گذاشتم زیر بغلت، بذار یخچال خنک شه …
❤ شب یلدا مبـــــــارک ❤

تبریک شب یلدا, اس ام اس شب چله


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: پيامك
:: برچسب‌ها: اس ام اس تبریک شب چله اس ام اس تبریک شب یلدا اس ام
یلدا با عطر هندوانه
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت 23:43 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
دیگر چیزی به شب یلدا و آغاز زمستان نمانده و در این روزهای باقیمانده خوب است حال و هوای دیگری به خانه‌تان ببخشید؛ حال و هوایی مناسب بلند‌ترین شب سال..




متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
:: برچسب‌ها: یلدا با عطر هندوانه, شب یلدا
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (43)
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت 22:3 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده. اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.
1- بابام اسمس فرستاده: هلو، ساعت هفت دم در حاضر باش میام دنبالت! منم فکر کردم ازش آتو گرفتم، جو گرفتتم و جواب دادم: باشه شفتالوی من، مانتو خوشگلمو می پوشم میام عجیجم! بعد بابام جوابداد: هلو یعنی سلام! آخه تو کی می خوای آدم شی؟ من چه گناهی کردم که تو پسرمی؟!

2- امروز صبح یه مشکل بانکی برام پیش اومده بود رفتم بانک، مسئولش کمتر از سه دقیقه کارم رو انجام داد. حس کردم زیادی زود تموم شده می خواستم بهش بگم خب از خودت بگو، دیگه چه خبرا؟!

3- با کسی که به جای مرسی می گه «میسی ی ی» باید در جا قطع رابطه کرد چون تا بیای براش توضیح بدی که نگو «میسی ی ی» بهت می گه «چلااااا؟»

4- این کانون آموزشی کنکور دیگه کم مونده اینو تبلیغ کنه: به نام خدا مسی هستم بهترین بازیکن جهان، از سال سوم دبیرستان عضوکانون ... بودم!

5- یک عدد بین 10 تا 20 انتخاب کنید. اون عدد رو با 32 جمع کنید. حاصل رو ضرب در دو کنید. حاصل رو منهای یک کنید. حالا چشماتونو پنج ثانیه ببندید ... همه جا تاریک شد! درسته؟! ما اینیم دیگه!

6- یه بار رفتم خونه یه بنده خدایی ویندوز عوض کنم طرف بهم گفت اگه میشه مای کامپیوتر رو هم نصب کنید! گفتم اونجوری هزینتون بیشتر میشه ها! گفت: چاره ای نیس1 هیچی دیگه، پول تک تک آیکونا رو جداگونه ازش گرفتم یه همچین آدم بی وجدانی هستم من!

7- وقتی دستشویی داری، هم سرعت اینترنت بالاتر می ره هم مطالبش جالب تر میشه!

8- پشت یه ماشین نوشته بود سبقت می گیری بگیر ولی دیگه قیافه نگیر!

9- یکی از تفریحات دکتر شریعتی و انیشتین و حسین پناهی و خسرو شکیبایی تو اون دنیا اینه که ... هر روز فیس بوک رو چک کنن ببین تازگی ها جمله باحال چی گفتن!

10- جهان سوم جایی است که کنجد روی نان سنگک آپشن محسوب می شود.

11- گذر ایام برای هر کی بکام باشه برای من هاشم بیک زاده است!

12- طریقه معذرت خواهی خانوما: ببخشید، ولی تقصیر خودت بود.

13- قبلنا قهر کردن و کات کردن و اینا آسون تر بود. الان باید صد جا طرفو بلاک کنی (فیس بوک، توییتر، پلاس، وایبر، whats app، وی چت، BBM، لاین ...) هفت خوان رستمه اصلا!

14- کلِ عمرمون دپرسیم ولی تو اعلامیه مون می زنن شادروان

15- نمک خوردی؟ نوش جونت نمکدون شکستی؟ دمت گرم ولی دیگه بقیشو رو زخممون نپاش دستت طلا!

16- فرق روزای خوب و بد زندگی اینه که روزای بد رو همون موقع می فهمی روزای بدن اما روزای خوبو نمی فهمی. بعدا که گذشت خاطره شد می فهمی روزای خوب بوده.

17- دقت کردین این تیکه دستمال توالت حد وسط نداره؟ یه دونش کمه، دوتاش زیاد!

18- خواسته ها و آرزوهای من دارن لخت می گردن هنوز نتونستم بهشون جامه عمل بپوشونم!

19- از وقتی تحریم ها رو برداشتن، پوستم شفاف تر شده و ریزش موهام هم کمتر شده!

20- یه آهنگ سنتی دارم گوش می دم هفت دقیقه س هیچی نگفته!

21- اینقدی که فردوسی پور از دیدن مالدینی ذوق کرده بود، تماشاچیا نکرده بودن.

22- من با استعداد بودم. یعنی هستم. بعضی وقتا به دست هام نگاه می کنم و فکر می کنم که می توانستمپیانیست بزرگی شوم یا یک چیز دیگر ولی دست هایم چه کار کرده اند؟ خارانده اند. چک نوشته اند. بند کفش بسته اند. سیفون کشیده اند و غیره ... دست هایم را حرام کردم همینطور ذهنم را.

23- «لبای خودشه یا پروستات کرده؟!» سوال مامان بزرگم به محض دیدن عکسِ آنجلینا جولی!

24- جامعه جهانی هنر با مرگ پل واکر عزادار شد، با دستگیری تتلو دیگه کمرش شکست!

25- فیلم عروسی تنها مشکلی که داره اینه که باید به بچه ات توضیح بدی چرا تو عروسی نیست!

26- هم عاشقتم، هم ازت متنفرم. میانگین که بگیری می بینی برام مهم نیستی!

27- وقتی بچه بودم و یه چیزی می خواستم و پول نداشتیم بخریم بهم می گفتن: به بابات نگاه کن، اون بیچاره یه نفره انگار که باباهای مردم سه نفر بودن! خلاصه هیچ وقت جدی جوابگو نبودن.

28- سر کلاس بودیم یکی از پسرا خوابیده بود یهو استاد اومد زد رو شونش گفت خوابی؟ پسره پرید هول شد گفت نه آقا دراز کشیده بودیم! هیچی دیگه همه داشتن صندلی ها رو گاز می زدن.

29- با فک و فامیل نشستیم اسم فامیل بازی کردیم دائیم برای میوه با «ی» نوشته یه کیلو خیار.

30- کاش مثل کارتونا گوشه چشم آدم های پلید برق می زد.

31- سقف آرزوهای ما کف آرزوهایدیگری است. دنیا به طور ناجوانمردانه ای آپارتمان است.

32- یه بار استامینوفن خوردم، ازم پرسید: الان دقیقا کجات درد می کنه که منو خوردی؟ اومدم بگم سرم! یادم اومد قرصا که حرف نمی زنن، فهمیدم اشتباهی ترامادول خوردم!

33- یه دوره ای اینقدر وضع خراب بود که به آی دی کالر می گفتن مزاحم یاب.

34- ملت تو خونه شون میز بیلیارد و تردمیل و سونا و جکوزی دارن، اونوخت ما تنها امکانات ورزشی مون یک میله بارفیکس بود که اونم مامانم زده تو کمد روش لباس آویزون می کنه.



:: موضوعات مرتبط: طنز
:: برچسب‌ها: طنز, شبکه های اجتماعی
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (41)
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت 22:2 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
چنانچه تمایل دارید استاتوس های بامزه شما نیز در این صفحه چاپ شود، آن را برایمان ارسال کنید تا به نام شما در این صفحه درج شود.

- من فکر می کنم پس هستم. تو فکر نکردی پس رفتی.

- فکر اقتصادی بچه ما رو نیگا: بنیامین می گه اگه یک میلیارد پول گیرش بیاد، با نصفش آلوچه می خره، نصف بقیه پول رو می ذاره کنار برای خرج دوا و درمون زیاده روی در آلوچه خوری! سگ تو اون فکر اقتصادیت!

- عسل، سیب زمینی، شلغم، باقالی، خیار؛ این پیامک همسر گرامی به منه که اول به عسلش نگاه کردم فکر کردم یه اس ام اس عاشقانه است ولی چهارتای بعدیش کاملا به فحش می خورد. فقط مونده بود یه شیر سماور و اگزوز خاور هم به لیست خرید اضافه کنه.

- چراغ ها را من خاموش می کنم – اگه راست می گویی ظرف ها را بشور.

- به نظرم اینا همش بازیه که به ما نشون بده اوضاع داره خوب میشه؛ حتی ممکنه واسه اینکه بازیشون طبیعی به نظر برسه واقعا اوضاع عالی بشه اما ما همچنان گول این بازی ها رو نمی خوریم. آخه ما خیلی روشنفکریم! والا!

- همیشه دوست داشتم دلاوری باشم از سلفچگان، با قدرت و غیرت ایرانی، به پاهای بیدار حریف برسم و سالن کشتی رو به غوغاکده ای تبدیل کنم.

- محکم تر مک می زند... پشه پیر... آخرین قطره خون تابستانی را ...

- فیس بوک اول یکسری جمله و شعر و غزل و نظر و نظم و نثر از عباس معروفی بود که بعدا امکانات دیگه ای بهش اضافه شد و دست و پا درآورد.

- مجنون: من مست و تو دیوانه، ما را که برد خانه؟ لیلی: آژانس!

- یه نقاشی های مزخرفی بود، می گفتن سه بعدیه، اگه خیلی بهش زل بزنی یه چیزایی می بینی ... بعد که نمی دیدی می گفتن «حتما خوب تمرکز نکردی، بیشتر دقت کن» بازم دقت می کردی و نمی دیدی، می گفتن «احمق نباید پلک بزنی اصلا. اگه خیلی خیلی تمرکز کنی یه اسب آبی توی فلان محدوده از نقاشی می بینی.» این دفعه فقط به او محدوده زل می زدی و بازم چیزی نمی دیدی، می گفتن «آی کیو باید کل نقاشی رو نگاه کنی.» به کل نقاشی زل می زدی و بازم چیزی نمی دیدی!

- خدای عزیزم، وقتی دیشب گفتم «زندگی از این بدتر نمیشه.» این جمله یک نق زدن معمولی بود نه یک دعوت به مبارزه و چالش!

- بچه که بودم فکر می کردم فقط دوتا کشور توی دنیا داریم، ایران و خارج اما این اطمینان خیلی طول نکشید و با سفر دوست مامان به سوریه متزلزل شد. ذهن فسقلیم خیلی زود اطلاعاتو تصحیح کرد. من اشتباه کرده بودم. سه تا کشور وجود داشت؛ ایران، خارج و سوریه!

- یارو نوشته من خیلی لاغرم هر کار میکنم چاق نمیشم یکی اومده کامنت داده رو تردمیل برعکس بدو!

- تا دولت آمریکا تعطیله و خر تو خره، یکی بره گزینه نظامی رو از رو میز اوباما برداره!

- مورد هم داشتیم، اسم مادرشو توی گوشیش «بیا خونه» سیو کرده!

- اونایی که میگن ما میریم فیسبوک فقط واسه تبادل اطلاعات، همونایی هستن که میرن تایلند، واسه دیدن مناظر طبیعی!

- زنگ خونه رو زدم، بابام از پشت آیفون میگه: تنهایی؟ میگم: نه! خونه محاصره است. بهتره تسلیم شیم بابا! هیچی دیگه. امشب چه باد خنکی میوزه تو پارک!

- یه روز میرم ایتالیا؛ نه به خاطر ونیز و برج پیزا، فقط و فقط به خاطر دیدن روی گل «حمید معصومی نژاد» خبرنگار اعزامی جمهوری اسلامی ایران، ررررررررمم!

- ظهر سوار تاکسی بودم بعد راننده با ماشین پشتی دعواش شد. پیاده شد گفت «من اینجا وایسادم و وای خواهم ساد!» طبق آخرین اخبار رسیده تمام استادان ادبیات به صورت دسته جمعی خودکشی کردند!

- این دختر همسایمون از بس که از خونه نیومده بیرون، روابط عمومیش ضعیف شده. یه بار آش نذری پخش میکردن، اومد آیفونمون رو زد. گفتم «کیه؟» گفت «آشه!»

- امروز سوار تاکسی شدم، موقعی که راننده میخواست بقیه پول رو بده، صد تومن نداشت گفت «به جاش در رو محکم ببند!»

- تا ده سالگی هر شلواری که بپوشی سر زانوهاش سوراخ میشه، از ده سالگی تا آخر عمر هم همین پروسه روی خشتکت اجرا می شه!

- یکی از فانتزیهام اینه که برای ادامه تحصیل برم پاکستان، به عنوان پایان نامه خودمو منفجر کنم!

- به پاکستانیه میگن یه فعل صرف کن؛ ضامن رو می کشه می گه: منفجرم، منفجری، منفجر، منفجریم، منفجرید منفجرند!

- یکی از لوازم تحریرهای لوکس زمان ما از این پاک کن هایی بود که یه سرش پاک می کرد اون یکی سرش جارو! حکم تبلت الان رو داشت!

- یه مدل بی شعور هم داریم که وقتی باهاش مشورت می کنی در آخر می گه نمی دونم والا. هر طور خودت می دونی! آخه با مشت بکوبی دماغ و دهنشون رو هم سطح بکنی!

- غمگینم، همچون کسی که به ته مانده ذخیره لواشک مامان پزش می نگرد!

- بهترین راه برای اینکه بچه ها زبان دومی رو یاد بگیرن اینه که پدر و مادرشون چیزایی رو که نمی خوان بچه ها متوجه بشن به همون زبان صحبت کنن!

- اینقدر که دختر پسرا همدیگر رو امتحان می کنن خدا بنده هاشو امتحان نمی کنه!

- زن ها از سکوت برای مجازات کردن مردها استفاده می کنند اما مردها عاشق سکوت هستند.

- این آهنگ معروفه هست که جیپسی کینگ خونده، توش میگه «آمامیو و فیلان و بیسار» یک کلمه اش رو هم نمی فهمم چی میگه اما واقعا راست میگه، دنیا خیلی نامرده!



:: موضوعات مرتبط: طنز
:: برچسب‌ها: طنز, شبکه های اجتماعی
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (42)
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت 22:2 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
- آقا دیوار این ساختمان ها هم خیلی نازک شده ها جدیدا. ما «عطسه! هاپچه! هوپچه» بقیه واحدها «عافیت باشه ... عافیت باشه» (آیدین سیار سریع)

- توجه داشته باشید که مرغ سحر هم ناله سر داد که معروف شد وگرنه در حد کفتر کاکل به سر باقی می ماند. (آیدین سیار سریع)

- شکست عشقیم رو گذاشتم گوشه فریزر ... اینطوری هر چند وقت که دوباره هوس می کنم ... می رم گرمش می کنم ... و می خورم. (محمدعلی رمضان پور)

- ما که همه فیسبوکیم ... مملکت رو کی داره می چرخونه؟ (محمدعلی رمضان پور)

- بعد از گذشت بیش از سه سال که خواهرم ویولن تمرین می کنه بالاخره امروز برای اولین بار تونستم آهنگی رو که می زنه تشخیص بدم. یعنی ممکنه اون روزای سخت تموم شده باشه؟ (مهرداد نعیمی)

- مورد داشتیم طرف عکسش رو طی یک عملیات 24 ساعته بی وقفه فتوشاپ کرده بعد تهش نوشته «همین الان یهویی!» (شاهین شهبازی)

- آشپزی سخته ولی می تونید با خلاقیت های کوچک این کار رو برای خودتون به لذت تبدیل کنین. مثلا من امروز ماست و خیار رو بدون خیار درست کردم خیلی هم خوب شد! (نیلوفر خادم)

- مسئولان شوخی شوخی به مطبوعات سنگ می زنند، روزنامه ها جدی جدی می میرند. (مسعود مرعشی)

- روند فامیل بازی تو اداره ما به صورتی است که امروز صبح یه آقایی فوت شدن، فقط من و آبدارچی اداره عزادار نیستیم! (مهران احمدیان)

استاتوس هایی با نویسنده ناشناس

- معلم اومد سر کلاس خیلی محترمانه و با صدای بلند گفت «بچه ها کتاب ها را بگشایید!» همه با هم کتابا رو باز کردیم و یکصدا گفتیم «گشاییدیم!»

- توی باشگاه طرف اومد سر صحبت رو باز کنه، خیلی با ژست ورزشکاری پرسید «هی رفیق! تو با کدوم دستگاه بیشتر کار می کنی؟» من «اونی که توش پول میندازی شکلات میده!»

- آخه روی چه اصولی بعضی ها می خندنه، روی لپاشون دوتا حفره ایجاد می شه؟ چرا ما می خندیم پرانتز باز می شه؟ ما آدم نبودیم؟ توله سگ بودیم؟!

- به نظر من رعد و برق چهار مرحله داره: اول یه نور ازش می بینیم. بعد صداش می آد. بعد دزدگیر ماشین ها روشن می شه. بعدش هم چون صاحبش صدای دزدگیر رو خاموش نمی کنه ما بهش فحش می دیم!

- اگه دی کاپریو یه بار مترو سوار شده بود می دونست چطوری خودش رو روی اون تخته زورچپون کنه و تو تایتانیک غرق نمی شد!

- یه زمانی بود می شد از اسم نوزادها فهمید دخترن یا پسر. الان دیگه اسم بچه رو که می پرسی باید بعدش بگی «به سلامتی حالا دختره یا پسر؟!»

- یه زمانی می رفتی مهمونی برای اینکه نشون بدی باشخصیتی نباید موز برمی داشتی!

- رفته بودم 80 تومن پول بکشم از کارتم دوتا 10 تومنی داد 5 تا 5 تومنی ده تا 2 تومنی با پونزده تا هزار تومنی. اشک تو چشام جمع شد. بنده خدا تمام جیب هاشو گشت تا پول من رو جور کنه!

- هم چین می گن محیط استادیوم برای زن ها مناسب نیست انگار بقیه جامعه محیطش مناسبه!

- آدم ها رو یا تو سفر باید شناخت یا تو «بفرمایید شام!»

- اگه کله پاچه غذای ایتالیایی بود اسمش «کالپاجینو» بود، خوردنش هم خیلی کلاس داشت!

- تا چند سال دیگه تعداد خواننده ها از شنونده ها بیشتر می شه! بعد تو سایت های موزیک اسم شنونده های جدید رو می گذارند!

- من بالاخره یه وسیله «نایلون جداکن از لواشک» اختراع می کنم تو جشنواره خوارزمی ارائه می دم!

- سی سالمه، واسه خودم مردی شدم. سبیل دارم. صبح ها می رم نون می گیرم واسه خونه، ولی باز شیرینیی و آجیل رو ازم قایم می کنند!

- این همه پولی که دادم و روزنامه خریدم تا کار پیدا کنم، اگه جمع کرده بودم الان برج العرب رو خریده بودم!

- شهرام شبپره با همین شعر «این شبی که می گم شب نیست/ اگه شبه مث اون شب نیست/ امشب مث دیشب نیست/ هیچ شبی مث امشب نیست» معافیش رو گرفت!



:: موضوعات مرتبط: طنز
:: برچسب‌ها: شبکه های اجتماعی, طنز
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (40)
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت 22:1 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده.

اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.

1- دخترای دانشجو یه قانون دارن به این عنوان:
دیر رسیدن بهتر از زشت رسیدن است!

2- مادر شوهره من دارم؟ یعنی آدم اینقدر خونسرد؟!
نباید بیاد بگرده منو واسه پسرش پیدا کنه؟!
والا من به خاطر پسر خودش می گم. وگرنه من که دارم درسمو می خونم!

3- یکی از فانتزیام اینه که چتر بکنم تو حلق یه نفر بعد بازش کنم.

4- طریق جمع کردن زیرسیگاری چپ شده:

الف) قطعات درشت را با دست بردارید
ب) دست را در جهت خلاف خواب قالی بکشید تا خاکسترها پخش و پلا شوند
ج) قالی تمیز است

5- به نظر من خشک ترین چیز رو زمین بعد از کویر لوت، ساقه طلاییه! بدون آب بخوری 100 درصد خفه می شی!

6- مورد داشتیم طرف عکس زرافه گذاشته بیشتر از عکس خودش لایک خورده!

7- اونایی که کنار تختشون پریز برق دارن، از بنده های انتخاب شده هستن.

8- هر وقت رابطمون با آمریکا خوب شد می خوام یه دیزی فروشی بزنم اسمشو بذارم واشینگتن دی زی!

9- بابات از تو چشات می خونه چه گندی زدی

ولی وقتی پول نداری به 17 زبون زنده دنیا هم بگی متوجه نیست!

10- یه همسایه داشتیم به خانمش می گفت منزل.
خانمش اومده بود خونه ما پیش مادرم، اومد دنبالش.
برادرم در رو باز کرد؛ آقاهه گفت «منزل ما اینجاست؟»
برادرم گفت «نه، منزل شما ته کوچه است»
بنده خدا در همه خونه ها رو زده بود ...

11- اون موقع ها که مثل الان فیس بوک نبود
دیوونه ها رو می بردن تیمارستان!

12- خواستگار اومده بود کلاس گذاشتم گفتم می خوام درس بخونم هیچی دیگه پا شدن رفتن
هر چی گفتم بابا فقط دو صفحه مونده گوش ندادن!

13- اگه یه دستت بشکنه می برنت دکتر
اگه دلت بشکنه یه جوری دلداریت میدن تا آروم بشی
ولی اگه یه روز یه دونه لیوان از سرویس مامان شکست کلا زندگی رو ببوس بذار کنار!

14- یه دختر وقتی بعد از شکستن یه ناخنش 9 تای دیگه رو هم کوتاه می کنه، ببین اگه دلش بشکنه چه کارا که نمی کنه!

15- از بس که ارزوهامو به گور بردم
دیگه جا واسه جسدم نمونده

16- دختره اومده تو اسباب بازی فروشی
برگشته میگه این پلنگ صورتیتون رنگبندی داره؟
یعنی داغون شدما! می فهمی؟ داغون!

17- کتری مثل مادر شوهره مدام در حال جوشیدن
عروس مثل قوریه که با جوشیدن کتری اونم کم کم داغ میشه
پسر مثل استکانه نصفشو کتری و نصفشو قوری پر می کنه
خواهرشوهرم مثل قاشق چای خوری میاد به هم می زنه و می ره!

18- غذا مثل گلوله اس
تا خوردیش باید بیفتی!

19- بعضی وقتا انقدر روی دور بدبیاری هستی که
اگه بی حرکتم یه جا بشینی ممکنه میز همینجوری بلند شه و بیاد پایه اش رو محکم بزنه به انگشت کوچیکه پات و برگرده سر جاش!

20- تا حالا دقت کردین بعضی وقتا تو آینه به خودتون نگا می کنین می بینین چقدر هوشگلین!
بعد با گوشی که از خودتون عکس می گیرین می بینین شبیه اورانگوتان شدین

21- ماشین مامان بزرگمو دزد برد
فرداش برگردوندن و یه نامه توش گذاشتن که ما توبه کردیم
یه بلیت مشهدم گذاشته بودن تو ماشین.
مامان بزرگم رفت مشهد اوم دید خونشو خالی کردن!

22- ویدئوکلیپ های خارجی که این همه جلوه های ویژه و طراحی لباس و آرایش و ... دارن آخرش فقط اسم خواننده و اسم آهنگ رو می نویسن اما کلیپای ایرانی که یه خواننده با لباس مهمونیش میاد، آخرش اندازه یه سریال 765 قسمتی اسم عوامل می نویسن!

23- این دستگاه فشار خون مچی ها از یخچالم برای خونه واجبتره. میشه باهاش چند ساعت مهمونا رو سرگرم کرد. حتی میشه شام هم نداد به بهانه فشار بالا!

24- می گم این گرگه تو میگ میگ پول داشت این همه موشک و بمب و هواپیما بخره... پول نداشت یه مرغ بخره بریزه تو شیکمش؟

25- تو تهران از هر سه ازدواج یکی به طلاق منجر می شه.
دیگه ازدواج از «هندوانه دربسته» داره به مقام «پالام پولوم پیلیش» تنزل درجه پیدا می کنه!

26- مجری های تلویزیون اینقدر حرف می زنن که کارشناس برنامه فقط می گه قطعا همینطوره، قطعا همینطوره!

27- بارون که می باره همه یاد عشقشون می یفتن
ما یاد ماشینی که صبح بردیم کارواش!

28- چرا به اونی که اولین بار به ذهنش رسید زرشکو سرخ کنه بریزه توی پولو نوبل ندادن؟ خدمت به بشریت مگه فقط کفش واکسن و قرصه؟

29- وقتی می بینم بیژن بنفشه خواه اینقدر پیر شده، به حسین کعبی می گن پیشکسوت فوتبال، الهام پاوه نژاد نقش مادر بازی می کنه، تازه می فهمم خودم چقدر پیر شدم.

30- قانون ایرانی جماعت اینه که هر چی از پول خوشش میاد از پولدار خوشش نمیاد.

31- درگیری های توی ذهنم
دیگه داره یواش یواش مسلحانه می شه!

32- هر زمان لواشک رو گذاشتی گوشه لپت و تونستی نجوییش یعنی به نفست مسلط شدی.

33- بعضی ها یه جوری پشت قلیون می شینن و عکس می گیرن که انگار پشت لامبورگینی گالاردو نشستن!

34- حالا که فهمیدم دولت آمریکا همه مکالمات رو شنود می کرده می گم خدا کنه به اون قسمت از حرفام که داشتم به مامانم می گفتم خیلی دوس دارم تو ال ای درس بخونم ترتیب اثر بده!

35- مورد داشتیم پسره هدفش از مدرسه رفتن فقط این بوده که،
یاد بگیره اسم و فامیلیشو بنویسه
ولی از ترس سربازی الان در حال کار روی پایانه نامه دکترای تخصصیشه!

36- تو جا تخم مرغی پخچال شما هم
کرم و پماد و شربت سینه و معده پیدا می شه؟!

37- با خانومت شوخی کن، سر به سرش بذار،
از غذاش بچش، از دستپختش تعریف کن
بدون که اگه گاهی ظرف ها رو بشوری آسمون خدا زمین نمیاد
اون همون دختر رویاهای دیروزته که هر روز تو آشپزخونه زندگی تو سرگرمه.
باور کن بدون او اجاق خونه ت حسابی سوت و کوره

38- تو بانک بودم یه آقایی می خواست پول به حساب بریزه
کارمند بانک ازش پرسید: ماله سیباست؟
برگشته می گه: نه ماله گردوهای پارساله!

39- هدفون هم یه جور سلاح سرد به حساب میاد برای دفاع در مقابل ور زدن اطرافیان!

40- «این از کجا اومد؟» چیست؟
رایج ترین سوال در کلاس های ریاضی



:: موضوعات مرتبط: طنز
:: برچسب‌ها: شبکه های اجتماعی, طنز
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (38)
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت 22:0 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده.

اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.

1- همه بدبختیامون مال خودمونه ها؛ به شادی که می رسیم؛ میگن بیاین قسمت کنیم...!

2- پسر خاله م سال دیگه میره کلاس اول دبستان، اومده بود خونمون بهم گفت دایی یعنی من دکترم بیا معاینه ات کنم. از فشار خون و ضربان قلب و نبض بگیر، تا چربی و قند خون سوال می پرسید ازم. اونوقت تمام اطلاعات پزشکی من بعد از ربع قرن زندگی توی آمپول و اون چوب بستنی که می کردن تو حلقم خلاصه میشه.

3- بابام: اون موقع بابام با ازدواج من و مامانت به شدت مخالف بود. اون زمان که مث الان نبود، پسر نمی تونست رو حرف باباش حرف بزنه.
مامانم: آره بابات راست میگه. بابای منم با ازدواج ما مخالف بود. اون زمان که مث الان نبود، دختر جرأت نمی کرد با پدرش مخالف کنه.
من از شما می پرسم؛ مامان بابای شما هم اون زمان نمی تونستن رو حرف پدراشون حرف بزنن و الان شدن مامان بابای شما؟

4- آدم این بفرمایید شام رو که می بینه خدا رو شکر می کنه که بعضیا از ایران رفتن.

5- افتخار نکن که به اندازه تار موهات رفیق داری. وقتی محتاجشون میشی می فهمی که کچلی.

6- چندین سال پیش، کل خانواده مو که شامل پدرم و مادرم، برادرم همراه با خانمش که تازه عروسی کرده بودن و همچنین پدر بزرگ و مادربزرگمو به زور جمع کردم تا ازشون عکس بگیرم، همگی بعد از 10 دقیقه لباس عوض کردن شیک وایسادن، منم اصرار داشتم که به همدیگه بچسبین تا عکس قشنگ بشه، چون ته تغاری و یکی یدونه بودم همه هر کاری می گفتم انجام می دادن. خلاصه گفتم 3...2...1 و یه دفعه پارچ آب یخی رو که کنارم گذاشته بودم با تمام توان ریختم روشون، بیچاره ها 30 ثانیه ای طول کشید تا از شوک دربیان. بیچاره پدربزرگم که تو مرکز قرار داشت چون فیگور خنده گرفته بود نیم لیتر آب خورد!

7- من نمیدونم چه حکمیته هر وقت که من گشنمه، فرق یخچالمون با کمد، فقط چراغ توشه! حالا کافیه من مریض بشم و اشتهام کور بشه، از تخم طوطی آمازونی بگیر تا شتر بریون در این گنجیده میشه.

8- تو فصل بهار همش خوابمون میاد، تو فصل تابستون گرمازده می شیم همش زیر باد کولر ولوییم و می خوابیم. تو فصل پاییز سه ماهشو سرما خوردیم حال نداریم، می خوابیم. تو فصل زمستون هم که سرده دیگه کلا باید رفت زیر پتو خوابید.

9- یه یخچال نو خریدم، یخچال قدیمیه رو گذاشتم دم در روش نوشتم: رایگان، هر کسی خواست، ببره.
هر روز میومدم می دیدم یخچال سر جاشه.
دو سه روز گذشت دیدم اینطوریه رو یخچال نوشتم: برای فروش، 50 هزار تومان
فردا صبحش اومدم دیدم یخچال رو دزدیدن

10- اینایی که میرن رو ریل قطار می خوابن و عکس می گیرن نمیدونن قطار توالتش یه سره ست؟

11- تو مترو انقلاب دختره گوشیش زنگ زد و جواب داد: الو من الان مترو میردامادم تا پنج دقیقه دیگه می رسم. یه وقت نری رضا!
پیرمرده داد زد: دروغ میگه رضا، مترو انقلابه رضا، برو واینسا.

12- طرف نوشته من خیلی لاغرم هر کار می کنم چاق نمیشم یکی اومده کامنت داده رو تردمیل برعکس بدو.

13- مورد داشتیم اسم مامانشو توگوشیش «بیا خونه» سِیو کرده.

14- سخت ترین کار دنیا این است که با دست، با ناخن کوتاه، یک تخم هندوانه را از روی سرامیک کف آشپزخانه برداری.

15- نمیدونم چه حکمتیه که دهه پنجاهی ها تا یه مدت دیگه نوه شون به دنیا میاد. دهه هفتادی ها همه ازدواج کردن اما دهه شصتی ها نه زن می گیرن نه شوهر می کنن. واقعا چه حکمتی توشه خدا می دونه.

16- یه مغازه هست که روش نوشته اسنک اسنک، کتلت. کاش پول داشتم مغازه بغلش رو می خریدم و می نوشتم «کتلت به گوشم.»

17- دهه 60 تلویزیون یه سری فیلم های لورل و هاردی را نشون می داد وقتی تموم شد مردم میگفتن لورل هاردی تصادف کردن مردن!

18- یه بار یه پیرمرد مغازه داره گفتم می خوام کیفی که اون بالاست ببینم گفت اگر می خری بیارم گفتم اگر خریدش اجباریه براچی ببینم، دعوامونشد به هم بد و بیراه گفتیم.

19- نمی دونم من حس می کنم بوی خاک میاد یا واقعا اینجا بوی خاک میاد، کاش یه مراکزی بود زنگ می زدی میومد بو می کشید می گفت بوی خاک میاد یا نه.

20- آدم خوش عکس همه ش از خودش عکس می گیره یا وسط عکس ها می پره؛ آدم بدعکس همه اش از دوربین در می ره که مبادا تصویرش ثبت شه؛ خوش عکسی و بدعکسی آدم رو از کار و زندگی میندازه.

21- اغلب آدم ها دست کم یک بار عینک آفتابی شون رو گم کرده اند اما اغلب آدم ها تا آخر عمر حتی یک دونه عینک آفتابی هم پیدا نمی کنند، پس، جایی در این دنیا، آدم هایی هستند با چندین و چند هزار عینک آفتابی.

22- هاردی: می خوام ازدواج کنم.
لورل: با کی؟
هاردی: معلوم دیگه، با یه زن. مگه تو کسیو دیدیکه با یه مرد ازدواج کنه؟
لورل: آره.
هاردی: کی؟
لورل: خواهرم!

23- بابام میگه اول گوش کن ببین چی میگم بعد یا قبول کن یا برو فکراتو کن، بعد قبول کن! پدر دموکراته ما داریم؟

24- دوستم تعریف می کرد رفته بوده خواستگاری، توی صحبت دو نفره دختره بهش گفته: راستش من قصد ازدواج ندارم! دوستم هم گفته: منم اومده بودم خونه تون میوه بخورم برم!

25- یه مدل بی شعور داریم که وقتی باهاش مشورت می کنی در آخر میگه نمیدونم والا هر طور خودت می دونی. اینجور آدما رو باید فقط زد.

26- پیرمردی سه فرزند داشت. روزی فرزندانش را جمع کرد و به هر کدام چوبی داد شکستند! بیل داد، شکستند. تیرآهن 18 داد، شکستند! پیرمردگفت: آدمباشین، مسخره بازی درنیارین می خوام نصیحت تون کنم.

27- الان تو ماهی از سال هستیم که پدرا وقتی نصف شب بیدار میشن؛ نه کولر روشنه، نه بخاری که خاموش کنن، میرن پنجره رو میبندن.

28- اینکه پسرا مشکل «چی بپوشم؟» ندارن، ربطی به ژنتیک و  ... نداره. کلا یه دست لباس تمیز بیشتر ندارن.

29- پول خوشبختی میاره؛ من حاضرم این ریسک رو بپذیرم و به عنوان نمونه آزمایشگاهی ثابت کنم به جهانیان ... دیگه کی با منه؟

30- چرا زنان دکتر زنان دارن، کودکان دکتر اطفال دارن! ولی مردا دکتر مردان ندارن؟! این تبعیض جنسیتی نیست واقعا؟

31- یه سوال فلسفیه که بدجور ذهنمو درگیر کرده: چرا مگسی که گنده ست خره، اما زنبوری که گنده ست گاوه؟

32- دیروز دختره همسایه به یه پیرمرد فقیر سر کوچه غذا داده، امروز که از کنارش رد میشده پیرمرده صداش کرده یه کتاب بهش داده به اسم چگونه آشپز خوبی شویم!

33- مورد داشتیم ورودی 92، رفته آموزش و گفته استاد نیومده، توپ بدین بازی کنیم!

34- وسایل تیراندازی با کمان: 4 میلیون
وسایل اسکی: 3 میلیون
وسایل کوهنوردی: 2 میلیون
دوچرخه: یک میلیون
حداقل هزینه برای خرید هر یک از وسایل ورزشی 800 هزار تومان
قلیون: 5 هزار تومان
بعد میگن چرا قلیون می کشی

35- دقت کردین همیشه راه حل دوم از راه حل اول آسونتر بود، ولی همیشه فقط این راه حل اول بود که تو امتحان نمره می گرفت!

36- مورد داشتیم از دختره پرسیدن قدت چنده؟ گفته با کیلیپس یا بی کیلیپس؟

37- من بچه که بودم تا هر کاری می کردم تمام اعضای فامیل می گفتن تو به ما رفتی اما الان که بزرگ شدم، هیچکدوم مسئولیت حرفی که زدن رو به عهده نمی گیرن؛ و مرتبا می پرسن تو به کی رفتی؟!

38- تا حالا دقت کردین هر وقت بحث مدرسه تیزهوشان پیش میاد اکثرا قبول شدن اما نرفتن!

39- از ذهن تا دهن فقط یک نقطه فاصله است. تا ذهنت را باز نکردی، دهنت را باز نکن.

40- دیشب مهمون داشتیم به یکی تعارف کردیم گفتیم شما حق پدری به گردن ما دارید، دیگه بعدش کلید کرده بود می گفت هوا خنک شده اجازه بدید کولرو خاموش کنم.



:: موضوعات مرتبط: طنز
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (39)
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت 22:0 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده.

اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.

1- مادرم امروز ترشی مخلوط درست کرده
به غیر از دمپایی های حموم بقیه چیزا رو ساطوری کرده ریخته توش!

2- بعد از اینکه اومدم فیس بوک متوجه شدم
نه تنها ظاهر آدما با باطن شون فرق داره
بلکه ظاهر آدما با ظاهرشون هم فرق داره!

3- خیلی ناراحتم از اینکه خدا دوتا پشت دست بهم داده اما نمی تونم بکوبونمشون تو دهن بعضیا!
نعمت خدا داره حروم میشه

4- چراغ چت یکی از دوستام همیشه روشنه
فک کنم پشت سیستم مرده!

5- فقط یه جوون ایرانیه که 2000 تومان تو جیبش نداره تا گوشی یک میلیونیش رو شارژ کنه

6- خلاصه مطالب فیسبوک تو سال 1392 تا این لحظه:
ساپورت/ پاستیل/ روحانی مچکریم/ دختره تو والیبال/ مورد داشتیم/ مخاطب خاص/ کلیپس/ انتحاری انفجار پاکستان/ روحانی و اوباما/ کولر چند تا لایک داره

7- هر کی این معما رو حل کرد پیش من یه جایزه داره
کوچه تنگه بله
عروس قشنگه بله
دقیقا چه ربطی به هم دارن؟!

8- مامانم میگه:
بذار پشه خونتو بخوره سنگین شه بکشیمش شب نیاد داداشتو بخوره!
من مامان واقعیمو می خوام!

9- دیروز یه شیشه کشک خریدم 5000 تومن! گمونم از این به بعد «برو کشکتو بساب» یه پیشنهاد تجاری موفق محسوب میشه!

10- اینکه توقع داشته باشی زندگی باهات خوب باشه چون تو باهاش خوبی
مثل اینه که توقع داشته باشی یه گرگ تو رو نخوره، چون توام اونو نمی خوری!

11- یکی از افتخاراتم اینه که ...
متاسفانه من هیچ افتخاری تا حالا کسب نکردم و همیشه لکه ننگ رو پیشونی خانواده ام بودم!

12- هورمونی هست به نام هورمون «که چی بشه» که گند می زنه به هورمون اراده!

13- سیب زمینی های سالخورده وقتی می خوان واسه جووناشون دعا کنن می گن ایشالله ته دیگ شی!

14- زنه شوهرش رو می بره دکتر...
دکتر به زنه می گه: خانم نباید هیچ استرسی به شوهرتون وارد بشه، باید خوب غذا بخوره، هر چی که می خواهد براش فراهم بشه و برای یک سال هیچ بحث و دعوایی سر هیچ موضوعی حتی سر طلا و ماشین و خونه هم نباید با هم داشته باشن.
توی راه برگشت مرده می پرسه: دکتر چی گفت؟
زنه می گه: هیچی، گفت تو هیچ شانسی برای زنده موندن نداری!

15- ضد حال بزرگ واسه یک مادر اینه که
9 ماه دوران بارداری رو تحمل کنه، بچه که به دنیا اومد شبیه عم اش بشه!

16- یه جوری خاطراتمو مرور می کنم که انگار قراره فردا توی امتحان بیاد

17- واقع گراترین آدمی دیدم اون آقایی بود که امروز توی ایستگاه کلاه گیسش رو برداشت، سرشو با لذت خاروند بعدم گذاشت سر جاش!

18- داشتن مزون مانتو شغل دوم همه دختران سرزمین من است!

19- شما یادتون نمیاد. یه زمانی می رفتی مهمونی، برای اینکه نشون بدی باشخصیتی نباید موز برمی داشتی!

20- زن به شوهر: اگه من ازت جدا شم چی میشه؟
مرد: دیوونه میشم.
زن: نمی ری دوباره زن بگیری؟
مرد: والا به دیوونه اعتباری نیست.

21- مادر مثل مداد می مونه. هر لحظه تراشیده شدن و تموم شدنش رو می بینی
اما پدر مثل خودکاره. شکل ظاهریش تغییر نمی کنه فقط یکدفعه می بینی دیگه نمی نویسه

22- تنها دلیلی که تا الان نتونستم از اینجا دل بکنم و خانوده رو تنها بذارم و برم یه گوشه دیگه دنیا و زندگی آرومی رو شروع کنم اینه که پول ندارم!

23- بیاین به مناسبت هالووین عکس هامون رو بدون فتوشاپ بذاریم فیس بوک!

24- بابام دیروز:
قبض برقو می دی قض آب میاد، قبض آبو می دی گاز میاد، واسه دولت کار می کنیم دیگه فقط!

25- تو فاضلاب برو ولی تو فاز لاو نرو

26- مازیار فلاحی یه کاری با آدم می کنه که آدم از اینکه شکست عشقی نخورده شرمنده می شه!

27- می دونین چرا غواص ها از عقب می پرن تو آب؟
خب اگه از جلو بپرن که می افتن توی قایق!

28- مثلا هفته پیش زن داییم تو سوپ خامه ریخته بود خیلی خوشمزه شده بود اومدیم خونه خواهرم سوپ درست کرد
خواست روی زن داییمو کم کنه توی سوپ خامه شکلاتی ریخت!
هیچی دیگه ... اینجا بیمارستان خاتم الانبیا هستیم

29- همه مخترعین می رن بهشت به جز مخترع زنگ ساعت
خدا ازش نگذره!

30- اگه بگی بی سوادی می گن بدبخت هیچی نشد ولی اگه بگی فوق لیسانس داری می گن خاک تو سرش با فوق لیسانس هیچی نشد!

31- تو فامیل ما هر زوجی که به مشکل برمی خورن، بابای منو می فرستن ریش سفیدی و وساطت کنه ولی نمی دونم چی بهشون می گه که درجا هفته بعد طلاق می گیرن

32- شامپو خریدم روش نوشته: این محصول را روی سرتان بریزید و موهایتان را بمالید سپس آبکشی کنید! دمشون گرم اطلاع رسانی کردن! من می خواستم برزیزم تو دهنم قرقره کنم

33- وقتی میری خیابون، ملت یه جوری بهت زل می زنن که نمی فهمی خوشگلی یا زیپت بازه!

34- مورد داشتیم طرف در جواب How are you؟ گفته Yes

35- انقدری که تو کارای ما گره هست تو فرش شفقی تبریز نیست

36- رفتم نانک وام بگیرم، اینقدر از ضامن هام چک و امضا گرفتن از خجالت آب شدم. کم مونده بگن زن و بچه های ضامن هات رو هم بیار این پشت گروگان بگیریم!

37- اگه ورزشی به نام سگ دو وجود داشت ما حتما می تونستیم توش یه خودی نشون بدیم!

38- دقت کردین اونایی که می گن کادوت محفوظه دروغ می گن و هیچ وقتم بهتون کادو نمی دن؟

39- الان به هفت ساله تخت دو نفره داره
لامصب زمان ما می ذاشتن ما رو روی پاهاشون به حالت سانتریفوژ اینقد تکون می دادن تا پلاسمای خونمون جدا می شد، بیهوش می شدیم!

40- پشمک خریدم روش نوشته تولیدی حاجی خلیفه، حاجی علی و حاجی حسن
وجدانا راضی نبودم این همه حاجی تو زحمت بیوفتن واسه پشمک.



:: موضوعات مرتبط: طنز
:: برچسب‌ها: شبکه های اجتماعی, طنز
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (37)
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت 21:59 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
* بس که همه رفتن خارج، اینجا شده خارج. احساس غربت می کنم. (حسین رحمانی)

* در مملکتی که شادی نیست اگر افسردگی چیزی را تغییر می داد، اجازه نمی دادند افسرده شوید. «مارک تواین فیت دکتر شریعتی» (احسان پیربرناش)

* اگر اتوبان هایی با 33 لاین هم ساخته شوند، مردمانی هستند که در منتهی الیه سمت چپ آن با سرعت 50 کیلومتر در ساعت رانندگی کنند. (علی دریاکناری)

* تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت، من همش تو فکر اینکه قبلا چشات روشن نبود؟! (ایمان پیربرناش)

* مسیر ریلیشن، از داشی گلم و آجی خودم، می گذرد! (محمد علی رمضانپور)

* تا قبل از 30 سالگی اسمش «پاییزه»، بعدش اما اسمش میشه «خزان» (پدرام ابراهیمی)

* بکوش تا رفع فیلتر در نگاه تو باشد، نه در پیجی که بدان می نگری ... (مسعود مرعشی)

* به نظرم نگاه آدم ها به «یخچال» می تونه الگویی باشه در سایر زمینه ها. چون تنها چیزیه که ارزشش به درون و باطنشه! یعنی یه یخچال هر چقدر گرم و شیک باشه، اگه داخلش خالی باشه، کسی درشو باز نمی کنه! (مهرداد نعیمی)

* اینکه من الان پاریس نیستم، نشونه اینه که خواستن توانستن نیست! (نیوشا جوکار)

* لقمان را گفتند ادب از که آموختی، گفت: «بنده از شما سئوال می کنم» (احمدرضا کاظمی)

* صدها فیلم دیدم که توش از ورزش بیس بال صحبت شده اما آخرش نفهمیدم این بازی چه جوری انجام میشه، چی امتیاز داره؟ اصلا چی به چیه؟ (مهرداد نعیمی)

* مهمترین دستاورد هر کارشناس سیاسی، بیان همان تحلیل های راننده تاکسی ها، به زبان علمی و با چند سال تاخیر است! (محمدعلی رمضانپور)

* آنهایی که فکر می کردند با رفتن دکتر احمدی نژاد و کمرنگ شدن مهندس غرضی، طنز و طنزنویسی نابود خواهد شد، بدانند که قاضی پورها زنده اند! (مسعود مرعشی)

* کاش می شد بعضیا رو از برق کشید ... یا حداقل به برق زد!

* اعضای دور بعدی شورای شهر هم که قهرمان کشتی آزاد جهان شدن! (حسین رحمانی)

* دنیای عجیبیه: تولی پرس واسه همه نشانه پاکیزگیه، واسه استقلالی ها رقیب جدی توی لیگ دسته سه! (احسان پرپرناش)

* یه روز خوب می آد ولی میخوره به بین التعطیلین، نه می تونی کاری بکنی چون مملکت تعطیله، نه می تونی کاری نکنی و مثلا بری شمال چون جاده ها قفله! (محمدرضا نصیری)

* یه سر و هزار سودا، دو هزار نوشابه رژیمی، دوتا چیپس، 400 دستگاه خودروی قشقایی وهزاران جوایز نقدی دیگر! (مارتین شمعون پوز)

* تخم کدویی که اولیش خالی و آخریش تلخ نباشه، تخم کدو نیست! (ایمان پیربرناش)

* اگر یک بیمار روانی، شانس این رو پیدا کنه که بیشتر از نصف مردم یک جامعه رو مبتلا کنه ... به رستگاری می رسه و اسمش میشه هنجار و عرف اجتماع! (محمدعلی رمضانپور)

* من معنی خیلی از کلمات رو نمی دونم، ولی می دونم ازشون کجا استفاده کنم! (پدرام ابراهیمی)

* در سفرم به مردم برخوردم که به جای ساپورت فکری هم، فکرشان در ساپورت یکدیگر است. «سفرنامه مارکوپولو – نوشته رحیم پورازغدی» (مسعود مرعشی)

* نصف سهام فیس بوک مال هاشمیه دیگه، مگه نمی دونستین؟ «بخشی از مکالمات پس از رفع فیلتر فیس بوک در تاکسی» (محمد صفاجویی)

* وحید طالب لو و امید عالیشاه با همراهی پیمان یوسفی بازی استقلال - پرسپولیس را کارشناسی می کنند.

* من نمی دونم چرا هر وقت احساس می کنم معنا و مفهوم زندگی و دنیا رو فهمیدم، زارت یهو همه چی تغییر می کنه! (مهرداد نعیمی)

* آقا اجازه؟ مرا نمره آن ده، که آن به! (سوشیانس شجاعی فرد)

* اینها که تو برخورد اول به آدم می گن «من شما را قبلا یه جایی دیدم»، یعنی هنوز اعتقاد دارن روش های کلاسیک جواب می ده؟ بابا دمشون گرم. (حمیدرضا لک)

* همیشه اولین سوالم از معلم ها تو دوره دبیرستان این بود که آقا اجازه 75/19 رو 20 میدین؟! معلمامون هم اکثرا می گفتن حالا شما 75/19 بگیر بعد! منم سریع در جواب می گفتم آقا اجازه آخه می خواستم ببینم 75/9 رو هم 10 می دین یا نه! (سعید نقدی)

* این بنده خدایی که شب تا صبح می شینه تو رادیو پیام یه ساعت یه بار می گه: «اینجا رادیو پیام» یا آق والدین شده، یا بچه یتیم نفرینش کرده ... (امیر وفایی)

* 8 سال حضور احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور مملکت، به 686 نفر اعتماد به نفس نامزدی در انتخابات یازدهم را داد. من مرده و شما زنده، پخش مستقیم این 4 روز مجلس، به میلیون ها نفر انگیزه نامزدی در انتخابات مجلس دهم را داده است! (مسعود مرعشی)

* آن کسی که نداند و بداند که نداند ... لنگان خرک خویش به گوگل برساند! (محمد علی رمضانپور)

* واقعا اگر اول مهر این همه جذابیت داره، بگین مام بخندیم! من فکر کنم چون زیادی اول مهر رو تجربه کردم، زیاد احساس دلتنگی نمی کنم؛ فقط هفت هشت سالش توی دبیرستان بود! (احسان پیربرناش)

* نزدیک نشود، از من می شنوی، هیچ وقت از جلو به یک گاو، از عقب به یک اسب و از هیچ طرف به یک نیسان آبی نزدیک نشو! (مسعود مرعشی)

* این پاک کن دو رنگ ها بودن دوران مدرسه ... همینا باعث شدن من پرسپولیسی بشم ... چون رنگ قرمزش مثل آدم پاک می کرد ولی رنگ آبی تا کاغذ رو پاره نمی کرد، ول کن معامله نبود! (مهرداد نعیمی)

* اگر ما دانش آموزان شیطونیم، پس معلم ما، شیطون رو «درس میده!» (احمدرضا کاظمی)

* نازم به ناز کسی که ننازد به ناز خویش! (نیوشا جوکار)

* خواستم دستگیرم باشی اما دست و پاگیر شدی. (فرزانه برمایون)

* تاثیری که دختر همسایه (اونم فقط با حضورش پشت پنجره) روی بازی بچه های محل می گذاشت، پورشه نتونست روی بازیکن های استقلال، پرسپولیس بگذاره! (محمد علی رمضانپور)

استاتوس هایی با نویسنده ناشناس:


* در زندگی هر انسانی چیزهایی هست که به خودش هم مربوط نیست، چه رسد به شما دوست عزیز!

* بعضی از این شارژ ایرانسل هایی که می خرم، آنقدر رمزش ساده است که ناخودآگاه حسرت می خورم چرا قبلا امتحان نکردم!

* من نمی دونم این چه مرضیه که تا ساعت رند نشه، آدم نمی تونه درس خوندنو شروع کنه.

* امروز یه احساس خیلی بدی بهم دست داد؛ ولی من بهش دست ندادم..! خلاصه تو جمع کلی ضایعش کردم!

* وقتی قراره من برات نقش زاپاس رو بازی کنم، طبیعیه که دعای من پنچر شدنت باشه!

* دانشگاهمون یه کاپ فوتسال برگزار کرده با شعار فلسفه پیام تهذیب، تحصیل، تعلیم!بعد اسم یکی از تیم ها دخانیاته!

* پول آب ماه قبل اومده بود 15 هزار تومن، این ماه اومدش یک میلیون و 200 هزار تومن! نمی دونستم دهکده آبی پارس تو حیاطمونه.

* می گن دیشب مخابرات چند ساعت فیلتر فیس بوک رو درآورده، شسته و دوباره گذاشته سر جاش.

* علی ربیعی (وزیر کار) بیاد فیس بوک نونش تو روغنه! مثل استاتوس بذاره: هر کی بیکاره لایک کنه. 3 سوته چند میلیون لایک جمع می کنه.

* ما رو باش به امیر تتلو گیر می دادیم! بابک رهنما آهنگ خونده به اسم «من سگ می خوام» فک رکنم آمریکا حمله کرده به موسیقی ایران.

* آمریکا که اینقدر به خاورمیانه علاقه داره، چرا نمیاد زمینا رو عوض کنیم! والا من که راضی ام!

* روحانی هم که فعلا با کلیدش فقط داره گوشش رو می خارونه.

* پسره 11 سالشه استاتوس زده: اگر بابامب رایم آیفون نخره امشب خونه نمی رم! من 11 سالم بود یه عینک شنا داشتم وقتی می رفتم حموم یه تشت روپر آب می کردم، سر رو می کردم توش وساعت ها به خوشی می زیستم!

* مورد داشتیم دانشجوترم اول با لیوان تاشوی طرح «دیجیمون» و «Ben10» میومده دانشگاه!

* ما از همون بچگی بازیچه دست نویسندگان شدیم، وگرنه کدام روباه احمقی پنیر می خوره!

* یارو واسه بچه 6 ساله اش تبلت خریده، بعد دو روز انداخته تووان حموم، بچه شودعوا نکرده که توروحیه بچه اش اثر منفی نذاره. منسه ابتدایی بودم خط کش چوبی 40 سانتی بابام رو بردم مدرسه، ازم بلند کردنآقام بعد یه هفته با وساطت بزرگای فامیل رام داد تو خونه، والا روحیه توله سگ بیشتر از ما ارج و قرب داشت!

* چند روزی بود با پلی استیشن دوستم بازی می کردم و در عین ناباوری منی که آماتور بودم همه رقبا رو یکی یکی می بردم. دیروز عصر فهمیدیم که حالا خود دستگاه بازی می کرده و من الکی دسته رو این ور و آن ور می کردم بدجور حالم گرفته شد!

* «پس تو این دانشگاه خراب شده چی یادتون می دن؟» این سوالیه که هر وقت نمی تونی یکی از خواسته های پدر مادرت رو جواب بدی بهت می گن!

* عصر حجر، عصر اطلاعات، عصر ارتباطات، عصر فناوری، عصر دیجیتال ... همه اینا ثابت می کنن که پیشرفت بشر همیشه در عصر صورت گرفته ... از صبح زود بیدار شدن آدم به جایی نمی رسه!

* یکی به من بگه این زنا و دخترا وقتی می خوان به چشاشون ریمل بزنن، چرا هی دهنشونو کج و کوله می کنن؟

* اگه می شد از خروپف برق تولید کرد، الان بعضی باباها، نیروگاه هسته ای محسوب می شدن، اشتون می اومد سراغشون. از بیکاری هم در می اومدن می رفتن آژانس کار می کردن!

* این دخترایی که می گن ما هیچ وقت ازدواج نمی کنیم، همونایی هستن که سر سفره شام قهر می کنن، نیم ساعت بعدش توی آشپزخونه شیش برابر می خورن.

* همه می گفتند بخشش از بزرگان است! من بخشیدم حالا همه می گن بلد نبودی حقت را بگیری! اینم شانسه ما داریم!

* شاعر یه جوری درباره دونه های انار می گه با نظم و ترتیب یکجا نشسته، انگار حالا دونه های ذرت شلوارک پوشیدن تو کوچه گل کوچیک بازی می کنن!

* نسل ما که با کارتون پسر شجاع و داداش کایکو بزرگ شدیم، نصفمون بچه سوسول و جیگول از آب در اومدن وای به حال بچه هایی که با خاله شادونه و عمو پورنگ و فرنود بزرگ می شن!

* از تشییع جنازه پدربزرگم برگشتیم. عمه ام داشت خودشو از شدت ناراحتی می کشت. یکی از اقوام گفت عزیزم چقدر مدل موهات قشنگه! یهو عمه صاف نشست و گفت: تازه الان به هم ریخته اس!

* برادرزاده ام معدلش شده 42/19 سه روزه رفته تو اتاق درو رو خودش بسته. من همسن این بودم 12 می شدم تا خونه با کیف روپایی می زدم!

* یه بار رفته بودم پینت بال همه تیرهام تموم شد. منم مجبور شدم همه رو با قنداق اسلحه بزنم.

* تو ترافیک گیر کرده بودیم که یه BMW 530 اومد بغلمون، به بابام گفتم بابا یه دونه از این بی ام وها بگیر. بابام گفت ماشین ماشینه دیگه، چه فرقی داره ...؟ ببین، الان هم ما تو ترافیک گیر کردیم، هم این یارو! ... یعنی خداوکیلی تا حالا این جوری قانع نشده بودم!

* به مهران می گم 12 تا جوجه داریم، 8 تاشو گربه می خوره، چندتاش می مونه؟ اشک تو چشماش جمع شده می گه: «اون دیگه جاشونو فهمیده، همشونو می خوره!»

* من حاضرم آمونیاک خالص تنفس کنم ولی ... بوی ماه مهر به مشامم نرسه!

* من نمی دونم قدیما چطور می رفتن سر چشمه آب میاوردن؟ خونه ما پارچ که خالی میشه، هیچ کس مسئولیتشو به عهده نمی گیره!

* میگم شتر مرغ اصلا از اسمش پیداست داره مسخره بازی درمیاره!

* کانون گرم خانواده ما رو کشت ... باباجون برو یه دوری بزن ما کولر رو روشن کنیم!

* ربع سکه رو می خوای بخری ثلث سکه است، می خوای بفروشی خمس سکه!

* نیم ساعته می خوام برم دستشویی اما بابام تو پذیایی کمین کرده یکی رد بشه، شروع کنه تحلیلشو درباره سوریه بگه!

* خوش به سعادت این نسل جدید که کلی سرگرمی دارن. والا سرگرمی نسل ما یه چرخ گوشت بود که دستمون رو می کردیم توش، دستمون تا زانو قطع می شد! بعدش کانال 5 برنامه در شهر نشونمون می داد، کلی حال می کردیم!

* توی اخبار نشون داد که قلیون 10 برابر سیگار خطرناکه و بیماری های وحشتناکی ایجاد می کنه. از لحظه ای که شنیدم، دچار وحشت شدم. دارم به دونه دونه رفقا زنگ می زنم، بلکه اخبار تماشا نکنن. همین چند رفیق پایه قلیون رو با بدبختی جور کرده بودم!

* موقع امتحانا مهمترین سوالی که دوست دارم جوابشو بدونم اینه که توی 9 ماه تحصیلی دقیقا چه غلطی می کردم!



:: موضوعات مرتبط: طنز
:: برچسب‌ها: طنز, شبکه های اجتماعی
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (36)
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت 21:58 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده. اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.

1- بعضیا همچین خوشحال شدن از پرواز مستقیم ایران به آمریکا انگار مجبور بودن هفته ای یه بار این مسیر رو غیرمستقیم برن و بیان!

2- روایت است که: اگر لقمان و ایوب با اینترنت ایران کار می کردند ایوب صبرشو از دست میداد و لقمان ادبشو.

3- در قرون وسطی کشیشان، بهشت را به مردم می فروختند و مردمان نادان هم با پرداخت پول، قسمتی از بهشت را از آن خودت می کردند. فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج می برد دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه بازدارد تا اینکه فکری به سرش زد. به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت: قیمت جهنم چقدره؟
کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟!
مرد دانا گفت: بله جهنم.
کشیش بدون هیچ فکری گفت: سه سکه
مرد فوری مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهید.
کشیش روی کاغذ پاره ای نوشت: سند جهنم.
مرد با خوشحالی آن را گرفت، از کلیسا خارج شد. به میدان شهر رفت و فریاد زد: این مردم، من تمام جهنم را خریدم و این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید چون من هیچ کسی را داخل جهنم راه نمی دهم!

4- یک روایت فرنگی: زنی سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند.
یک روز تصمیم گرفت میزان علاقه ای که دامادهایش به او دارند را ارزیابی کند.
یکی از دامادها را به خانه اش دعوت کرد و در حالی که در کنار استخر قدم می زدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت.
دامادش فورا شیرجه رفت توی آب و او را نجات داد.
فردا صبح یک ماشین پژو 206 نو جلوی پارکینگ خانه داماد بود و روی شیشه اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادرزنت»
زمین همین کار را با داماد دومش هم کرد و این بار هم داماد فورا شیرجه رفت توی آب و جان زن را نجات داد.
داماد دوم هم فردای آن روز یک ماشین پژو 206 نو هدیه گرفت که روی شیشه اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادرزنت»
نوبت به داماد آخری رسید. زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت اما داماد از جایش تکان نخورد. او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیندازم. همینطور ایستاد تا مادرزنش در آب غرق شد و مرد.
فردا صبح یک ماشین بی ام و کورسی آخرین مدل جلوی پارکینگ خانه داماد سوم بود که روی شیشه اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف پدرزنت!»

5- هفت حقیقت در مورد خانم ها:
1) اعتقاد به پس انداز دارند.
2) اعتقاد به پس انداز دارند ولی لباس های گرون میخرند.
3) لباس های گرون میخرن، ولی هیچ وقت لباس مناسب ندارند.
4) هیچ وقت لباس مناسب ندارن، ولی همیشه لباس های زیبا می پوشند.
5) همیشه لباس های زیبا می پوشند، ولی هیچ وقت راضی نیستند.
6) هیچ وقت راضی نیستن، ولی انتظار دارند که آقایون ازشون تعریف کنند.
7) انتظار دارند که آقایون ازشون تعریف کنند، ولی وقتی که ازشون تعریف میشه، باور نمی کنند.

6- زندگی یعنی باید مثل خر درس بخونی پدرت دربیاد تا در آینده بتونی مثل خر کار کنی تا بازم پدرت دربیاد.

7- قبل از اینکه از شروع پاییز و غم و عشق و پادشاه فصل ها حرف بزنین، حواستون باشه حساسیت و آنفلوآنزا و کوفت و نکبت وآمپول و بدن درد در کمینه.

8- یکی از دلایلی که من مهاجرت نمی کنم همین بفرمایید شامه.

9- وفاداری یک زن زمانی معلوم می شود که مردش هیچ نداشته باشد و وفاداری یک مردم زمانی معلوم می شود که همه چیز داشته باشد.

10- اُلمپیاد: اصطلاحی رایج بین رانندگان به معنی «اونی که لم داده، پیاده شه!»

11- این صدای بشقاب و قاشق و چنگال که از تو آشپزخونه میاد جزو لذتبخش ترین صداهای روی زمینه. نشون میده ناهار آماده است.

12- خوشبخت ترین مرد دنیا اونیه که داره تو جاده شمال رانندگی می کنه و زنش رو صندلی کناری واسش میوه پوست می کنه. اگه ازدواج کنم از شروط ضمن عقدمه.

13- همسایه مون دیش ماهواره شو گذاشته تو حیاط شون جهتشو گذاشته به سمت اتاق من. اینا الان دارن دقیقا چیو تماشا می کنن؟ زنگ بزنم تانک بیاد؟

14- من بابا بشم، تا 18 سالگی خرج بچه مو می دم بعد میندازمش بیرون بره دنبال سرنوشت خودش. کاری که بابام نکرد و الان با این سن هنوز به جایی نرسیدم.

15- وقتی دارم علیرضا قربانی گوش میدم یعنی کسی نباید بهم نزدیک بشه. هر چند، کسی هم نیست که بهم نزدیک بشه.

16- تو یه برنامه میگه وقتی می خواین برین خارج (مهاجرت)، تنها نرین. آقا الان تا سر کوچه هم نمی شه تنها رفت، بعد شما می گی خارج؟

17- پسر عموم بالاخره پس از سال ها از یاهو مسنجرش ساین اوت کرد. دیگه وقتشه زنگ بزنم حالشو بپرسم.

18- ما قدیم پاهومون رو جلوی بزرگترمون دراز نمی کردیم، ببین اینا دیگه چه رویی دارند که کفش پرتاب می کنن به سمت بزرگترشون.

19- یه لحظه فکر کردم، دیدم ای بابا، من امروز اصلا هیچ کار مثبتی انجام ندادم. بعد دوباره فکر کردم،دیدم آها، امروز جمعه بود. اشکالی نداره.

20- اینی که تلویزیون داره نشون میده دیگه راز بقا نیست، راز فناست. از بس که همه شون نسلشون منقرض شده.

21- یکی بره یه کتاب بنویسه با این عنوان: «چگونه به همسایه خود بفهمانیم حریم خصوصی یعنی چه؟» هر چقدر پولش باشه من می دم.

22- اون قدیما تو افق محو شدن خیلی مُد نشده بود هنوز. باید می رفتیم تو دریا خودمون رو غرق می کردیم.

23- یه بار رفته بودم دریا. یه دکه بود، رفتم پرسیدم چیپس چنده؟ گفت 2000 تومن. گفتم مگه سر گردنه است؟ گفت نه. اینجا آخر خطه. بعدش چیزی می بینی؟

24- می خوام برم مغازه فخرفروشی باز کنم. می گن درآمدش خوبه.

25- نگو گوشی، بگو مخزن الاسرار. خدا نکنه یه روز این گوشی موبایلم دست کسی بیفته. خودم که هیچی، یه عده دیگه بدبختن می شن.

26- من هیچ وقت واسه خودم سی دی رایت نمی کنم. همیشه سی دی رایت می کنم می ذارم تو ماشین که دیگران بیان بردارن ببرن بذارن تو ماشین خودشن. زندگیه داریم؟

27- سوپ و کتلت رو از غذاهای ایرانی حذف کنن، ما یه شب درمیون باید تو این خونه ماکارونی بخویم با سالاد الویه.

28- تو فیلم های ایرانی، همه خلافکارها یه سکانس دارن که حوله رو دوششونه و رو تردمیل دارن میدون و با تلفن حرف می زنن.

29- کمبود دوست صمیمی مث کمبود ویتامین سی میمونه، نمی کُشه ولی باعث میشه با کوچیکترین ویروسی از پا دربیای.

30- ما از بچگی بابا و مامانمون خیال خام بهمون می دادند که بخوریم. واسه همینه که به واقعیت وقعی نمی نهیم.

31- سر درد باید یه آپشن داشته باشه، وقتی سرت درد گرفت بزاریش کنار خوب که شد برش داری.

32- آرزوی پدر و مادر عروس در پاکستان: انشاءالله به پای هم منفجر بشین.

33- من با اونی که عکس بچه می ذاره می نویسه: «یواش لایک بزنید، نینی خوابه» کاری ندارم، اونو خدا زده، مشکل من با اون ده هزار نفریه که یواش لایک زدن.

34- فقط آدمان که هر چی دورتر میشن بیشتر دیده می شن.

35- یکی از تناقض های قشنگ زندگی اینه که همه دور هم، کنار هم میشینن و از تنهایی هاشون واسه هم می گن.

36- یکی امروز گفت مامان بزرگم داره از آمریکا میاد! به خدا من همیشه فکر می کردم مامان بزرگا فقط از مکه میان!

37- اگه می خواین به رویاهاتون برسین، بگیرین بخوابین.

38- بعضی جمله ها دیگه تکرار نمی شوند. اونقد که یه وقتایی همه اش منتظر جمله «بیا ناهار حاضره» هستی. به یاد همه مادرا.

39- افراد بسیاری بلد نیبستن چه جوری یه مکالمه تلفنی رو تموم کنن و خداحافظی کنن، اینه که الکی مقادیر زیادی «آره دیگه» پای تلفن رد و بدل میشه.



:: موضوعات مرتبط: طنز
:: برچسب‌ها: طنز, شبکه های اجتماعی
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (35)
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت 21:57 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده.

 اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.

1- پسر داییم دانشجوی ترم اول پزشکیه.
سر شام مامانش سی تی اسکن سرشو آورد بهش داد؛ گفت:
مامان یه نگاه به این بنداز.
اینم گرفت جلو نور درجا گفت: وای! زنداییم رنگش پرید گفت: چیه؟
گفت: دور اون قسمت از مغزت که مربوط به آشپزی میشه رو جلبک گرفته!
زن داییم همچین زد پس سرش همونم که تو یه ترم خونده بود از سرش پرید.

2- یه مزاحم تلفنی دارم. هی زنگ می زنه من فحشش می دم. سری آخر که فحشش دادم، اس ام اس زده کاری نکن که دیگه زنگ نزنما!

3- فکر کنم بُزی که من باید به دهنش شیرین میومدم رو گُرگ خورده!

4- تنبلی یعنی تا این حد؟ سر ناهار به رفیقم میگم برو آب بیار. میگه برو عمو من خودم از تشنگی ماست می خورم.

5- وسط یه شهری یه چاهی بوده، هی ملت می افتادن توش، زخم و زیلی می شدن!
میان تو شهرداری یه جلسه برگزار می کنن که واسطه این مشکل راه حل پیدا کنن.
یکی از مهندسا پا میشه می گه:
یافتم! ما یه آمبولانس میذاریم بغل این چاه، که هر کی افتاد توش رو سریع ببره بیمارستان! همه هورا می کشن ... آفرین! ایول! دمت گرم!
یهو یه مهندس دیگه پا میشه میگه: متاسفم که هیچی نمی فهمید! آخه این شد راه حل؟ این همه خرج کنیم یه بیمارستان بسازیم کنار چاه که چی بشه؟ همه تعجب می کنن و میپرسن: خب تو میگی چیکار کنیم؟ طرف میگه: بابا این که واضحه، مااین چاهو پر می کنیم، می ریم نزدیک یه بیمارستان یه چاه دیگه می زنیم!

6- همسایمون سگ داشتن. هر وقت واق واق می کرد منم صداشو تقلید می کردم و جوابشو می دادم...
تا اینکه یه بار زن همسایه از مامانم سراغ سگی که صداش از خونه ما میادو گرفت واسه جفت گیری با سگش! مامانم اومد خونه، یه بلایی سرم آورد که دیگه فقط صدای ماهی درمیارم از اون به بعد.

7- با خواهرم دعوام شد و بزن بزن ... چنگ انداختم تو صورتش یه دفه داد زد مامان این وحشیو از کجا آوردین؟
مامانم گفت به بابات گفتم برو پرورشگاه بچه بیار رفت باغ وحش اینو آورد.

8- مامان بابام دعواشون شده بود سه روز بود قهر بودن ... بابام قبل از اینکه بیاد خونه زنگ زد بهم
گفت بیا پارک سر خیابون کارت دارم! رفتم گفتم جانم؟ برگشته می گه ببین عزیزم سه شب هست که شام درست و حسابی نخوردیم داریم هر شب نون و ماست می خوریم، سه شبه رو کاناپه دارم می خوابم کمرم تا نمیشه پدرم دراومده! گفتم خب چیکار کنم؟ دعوانکنین خب. برگشته میگه ببین عزیزم باید یه فداکاری این وسط اتفاق بیفته!
من گفتم بابا حرفات بو داره، یعنی چی؟ برگشته میگه مامانت از قهرمان بازی خیلی خوشش میاد، تو باید الان که رفتیم خونه با مامانت الکی جر و بحث کنی بعد من بلند شم بزنم تو گوشت بگم ببند دهنتو نباید به مامانت از گل نازکتر بگی.

9- بچه که بودم زن عموم گفت سر سال تحویل هر کاری انجام بدی تا آخر اون سال همش همون کار رو تکرار می کنی، من خر تا همین 4-3 سال پیش موقع سال تحویل نه دستشویی می رفتم، نه می خوابیدم. یه کتاب می گرفتم دستم شروع می کردم به خوندن تا سال تحویل بشه که مثلا تا آخر سال درس خون بمونم. من خودم از اینکه با شماها شدم 76 میلیون نفر شرمسارم، حلالم کنید.

10- من بالاخره یه وسیله نایلون جدا کن از لواشک اختراع می کنم تو جشنواره کَن ارائه می دم.

11- سوار اتوبوس شدم، رفتم تو قسمت آقایون پیش یه آقایی نشستم و از خستگی خوابم برد، نزدیک مقصد دیدم زانوم درد می کنه فهمیدم آقایه کناری 3-2 بار با کیفش کوبیده تو پام تا بیدارم کنه چون می خواست پیاده بشه و من جلوش رو گرفته بودم، خیلی شاکی نگاش کردم، راننده هم بالا سرم بود. گفت: ببخشید خانم 5 بارت صداتون کردم نشنیدین، ترسیدیم.
اعتراف می کنم برای اینکه ضایع نشم که مثل خرس خواب بودم وانمود کردم که کَر هستم و با زبون کر و لالی طبکارانه عصبانیتم رو نشون دادم، مرد بیچاره اینقدر ناراحت شده بود که 10 دفعه با دست و ایما و اشاره از من معذرتخواهی می کرد.

12- مامانم: ترانه این پسره خیلی فیس بوکه! من: چی؟
مامانم: وا فیس بوکه دیگه! آخر فهمیدم منظورش بیبی فیس بوده.

13- تنی چند از کانتکت لیست گوشی داداشم: مجید کانتر، فرهاد باتل فیلد، سامان (داوش)، سیاوش ویندوز سون، علی آقا گیم نت، ممد کال آف دیوتی، پارمیدا (آبجی 22 رشت)، و الی آخر، بعد من «یه دونه خواهرش» بهش اس ام اس میدم با این مضمون «از مامان بپرس نون میخواد بخرم سرِ راه» میپرسه یو؟

14- ساعت یک ساعت اومده عقب بابام نشسته تو رختخواب میگه خوابم نمی بره!

15- همین الان بچه خواهرمو گذاشته بودم روی گردنم و بهش سواری می دادم، گفتم خسته شدم، دیگه بیا پایین!
گفت: من نمیخوام از اسب پیاده بشم
خواهرم: خب اسب خسته شده مامان!

16- تنها انگیزه ای که واسه ازدواج و بچه دار شدن دارم
اینه که: رچه مو از ارث محروم کنم.

17- یک روز شیری به دنبال آهویی دوید، آهو دوید و دوید سپس ایستاد و به شیر گفت: بس است بی رحمی، همش شکار می کنی، یک بار هم عشق را تجربه کن. هیچی دیگه فرداش شیرو دیدن داره کارت شارژ میخره!

18- یارو تو خیابونه محکم زد پشتم گفت: بَه چطوری؟ گفتم: ببخشید می شناسیم همدیگه رو؟ گفت: بابا تو فیسبوک پنج تا دوست مشترک داریم! ملت خط قرمز رو رد کردن والا.

19- امروز یه کیلیپس دیدم ازش یه دختر آویزون بود.

20- پاکستانیا رو دیوار خونشون مینویسن (پارک = انفجار!)

21- اعتراف می کنم بچه که بودم با دختر و پسرخاله هام لباس کهنه می پوشیدیم می رفتیم گدایی با درآمدش بستنی می گرفتیم که همسایمون ما رو لو داد و کتک خوردیم!

22- رفته بودم امتحان رانندگی بدم...
چار نفری سوار شدیم و من زودتر از همه نشستم پشت رول تا افسر بیاد.
خلاصه افسر اومد و منم شروع کردم به تنظیم آینه و صندلی و ..
زدم تو دنده راه افتادم. یه چند صد متری رفتیم برگشتم افسرو نیگا کردم دیدم چیزی نمیگه!
بهش گفتم: جناب سروان من همینجوری مستقیم برم؟ طرف با تعجب گفت: جناب سروان؟ من مسافرم! شما مگه مستقیم نمیری؟!
از تو آینه نیگا کردم دیدم یکی با پرونده داره میدوه دنبال ماشین! جفت پا رفتم رو ترمز در ماشینو وا کردم دِ فرار. گفتم الان بیام توضیح بدم منو به جرم سرقت اموال پلیس دستگیرم می کنن.

23- بالاخره به نقطه ای از سال رسیدیم که کولر زیادی سرد می کنه.

24- «آقا منو میگی» چیست؟ عبارتی برای شروع یک خالی بندی بزرگ.

25- مادرم عصبانی شده بود نفرین میکرد: «ایشالا بری زیر 19 چرخ». یعنی بی رحمی تا چه حد، زاپاسشم حساب کرده!

26- کمدمو باز کردم میبینم چندتا از لباسای برادرم قاطی لباسامه.
به مامانم میگم اینا چرا اینجاست؟
میگه برادرت گفته اینا رو نمی خواد بدمش به مستحق!

27- خن چیست؟ چیز خاصی نیست! همون OK وقتی زبان ویندوز فارسیه.



:: موضوعات مرتبط: طنز
:: برچسب‌ها: شبکه های اجتماعی, طنز
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (34)
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت 21:56 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده.

اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.

1- دختر خاله م داشت دوغ و قهوه رو مخلوط می کرد، گفتم این دیوونه بازیا چیه؟ گفت دوغ خواب میاره قهوه بیداری میاره. می خوام ببینم مخلوطش میتونه آدمو وارد دنیای خواب بیداری کنه؟ به نظرتون امیدی برا خوب شدنش هست؟ دکترا که جوابش کردن.

2- من نمی دونم قدیما چطور میرفتن سر چشمه آب میاوردن؟ خونه ما پارچ که خالی میشه هیچ کس مسئولیتشو به عهده نمی گیره!

3- طرف با اسم مهسا جووون اومده تو یه فروم، میگه: من مشکل کامپیوتری دارم میشه کمکم کنید؟40، 30 نفر راهنماییش کردن کلی هم لایک گرفت! مشکلش که حل شد گفت: بچه ها ... دمتون گرم! اسمِ من عباسه، نوکرم که مشکلمو حل کردین. اول با اسم خودم اومدم، هیشکی جوابمو نداد.

4- رفتم پرینتر قیمت کنم یه بچه 10 ساله با باباش اومده بود به مغازه دار می گفت: Autodesk Maya که بهم دادین مشکل داره، ورژن جدیدش رو ندارین؟ محیط Google Android Studio رو دوست ندارم، خیلی بچگانه است و ساده، چیز دیگه ای ندارین؟ اومدم خونه توی گوگل جستجو کردم تا فهمیدم اینا چی هستن! خدا می دونه من تا سن 10 سالگی بزرگترین دغدغه تکنولوژیکیم این بود که چجوری می تونم همزمان رنگ قرمز و آبی این خودکار چند رنگه هارو بدم پایین.

5- دو دسته آدم خوشبخت ترینان؛ اونایی که هر چی می خورن چاق نمی شن و اونایی که تا سرشونو می ذارن رو بالش خوابشون می بره.

6- اونی که لیاقت مارو نداره خب نداره دیگه چیکار کنیم؟ غصه کم سعادتی مردمو هم بخوریم؟ والا به خدا.

7- یکی از دوستام مغازه فروش سوسیس و کالباس دارن ... یه مشتری اومد تو مغازه گفت 500 گرم کالباس مرغ می خوام دوستم که می کشید دختره پرسید خیالم راحت باشه که خوبن؟ دوستم گفت آره برا خودمون تو خونه از همین می برم بعد گفت شد 700 گرم اشکال نداره؟ دختره گفت نه سگم چاق می شه کمش کن!

8- یک محقق ایرانی ثابت کرد که کلید ماشین برای خانم ها فقط برای باز و بسته کردن در خودرو استفاده می شود اما برای آقایون مصارف دیگری را دارا می باشد: 1- خلال دندان، 2- گوش پاک کن، 3- وسیله در زدن، 4- وسیله خاروندن سر – گردن و ... 5- وسیله دفاعی، 6- بیرون آوردن سنگریزه یا پیچ از تایر خودرو، 8- جدا کردن سنگ از رو نون سنگک، 9- قاچ کردن و پوست کندن انواع میوه، 10- نوشتن انواع یادگاری، 11- جابجا کردن زغال قلیون و ... در روزهای آینده ادامه تحقیقات فاش خواهد شد.

9- برا اینکه مامانم نره تو اقام و دست به کامپیوتر نزنه بهش گفتم کامپیوتر وصله به اینترنت دست بزنی عکسات یهو تو اینترنت پخش میشه از اون موقع تا حال دیگه در اتقامم باز نکرده.

10- شش شش شش. شکنجه روحی روانی خواهرم تو جاده وقتی داشتم از دستشویی می می مردم!

11- بعضیا دوست دارن بیشتر آرایش کنن ولی متاسفانه صورتشون تموم می شه!

12- من یه بار تو اینترنت داشتم می گشتم بابام اومد پشت سرم مجبور شدم کل Help ویندوز رو بخونم! اگه بدونید چه قابلیت هایی که نداره این ویندوز.

13- یک سال پولامو جمع کردم باهاش ماشین بخرم الان می تونم باهاش سه تا سطل ماست سون بخرم.

14- بابام سوزن رو گذاشته رو دسته مبل، افتاده گم شده ... همه بسیج شدیم دنبالش می گردیم. اومده صحنه رو بازسازی می کنه یه سوزن دیگه می زاره می ندازه ببینه کجا می افته ... هیچی دیگه الان همه داریم دنبال دوتا سوزن می گردیم!

15- این چینی ها واقعا زبون همدیگرو می فهمن یا جلو بقیه آبروداری می کنن؟

16- اول دبستان: تو دیگه اومدی مدرسه نمی تونی هر غلطی بخوای بکنی / دانشگاه: تو دیگه بچه مدرسه ای نیستی که هر غلطی می خوای بکنی/ سربازی: اینجا دیگه خونه خودت نیست که هر غلطی می خوای بکنی/ متاهلی: تو دیگه مجرد نیستی که هر غلطی می خوای بکنی/ پیری: تو دیگه پات لب گوره نمی تونی هر غلطی می خوای بکنی/ اون دنیا: اینجا دیگه زمین نیست که هر غلطی می خوای بکین/ ای بابا من که هیچ غلطی نتونستم بکنم! این انصاف نیست.

17- سلیقه من به خواهر همه فروشنده ها نزدیکه! می رم هر مغازه ای دست رو هر چی می ذارم میگه اتفاقا من واسه خواهرم خودم اینو برداشتم خیلی راضیه.

18- ضد حال به این می گن: کامپیوتر رو خاموش می کنی می ری تو تختت زیر پتوی گرم و نرم بعد می بینی هنوز کامپیوتر خاموش نشده! با هزار زور بلند می شی مانیتور رو روشن کنی ببینی چرا خاموش نشده، درست همون موقع خاموش می شه.

19- زندگی خانم ها سه مرحله دارد. کودکی، جوانی، چقدر خوب موندی!

20- یک ایرانی در آلمان مشغول رانندگی در اتوبوان بوده و ناگهان متوجه می شه که خروجی مورد نظرش رو رد کرده. برای همین به عادت دیرینه ایرانی ها، می زنه رو ترمز و با دنده عقب شروع می کنه به برگشتن به عقب! اما در همین حال با یه ماشین دیگه تصادف می کنه، پلیس میاد و اول با راننده آلمانی صحبت می که و بعد میاد سراغ ایرانیه و بهش می گه: ما باید این آقا رو باداشت کنیم، ایشون اونقدر الکل مصرف کرده که فکر می کنه شما تو اتوبان داشتی دنده عقب می رفتی.

21- این دوستایی که تو عصبانیت هر چی دوست داری بهشون می گی آخر بغلت می کنن می گن باشه فقط تو آروم باش واقعین؟

22- انقدر بدم میاد یکی موقع در خوندن بیدارم کنه!

23- مکالمه 2 هفته پیش من با مامانم: گلسا اگه حیوون تو این خونه بیاری به والله قسم دمشو میگیرم از پنجره پرتش می کنم بیرون! مکالمه امروز مامانم با گربه: سلام مامانی جونم، خوبی؟ بیا بغلم ببینم، تو خیلی پسر گلی بودیا، قربون او قیافت، بیا اینجا بَه بَه بدم بهت!

24- یه مدتی بود با بابابزرگم که صحبت می کردیم دیوار رو نگاه می کرد. واسه همین بردیمش تست شنوایی. خیلی هم اصرار داشت که نه من مشکلی ندارم. دکتر ازش خواست وارد یه اتاقکی بشه و هر چی پرستار میگه رو تکرار کنه:
پرستار: خیار؛ بابابزرگم: چنار.
پرستار: بشقاب؛ بابابزرگم: هشدار
پرستار: تاکسی؛ بابابزرگم: لاستیک
در همون لحظه بود که گوشی پرستاره زنگ زد و پرستاره برداشت گفت: الو سلام عزیزم خوبی؟ بابابزرگم: قربونت برم مسی شما خوبی؟ اونوقت می گه من گوشم ایرادی نداره!

25- خر = خوردن + خوابیدن. بنابراین: انسان = خر + کار + لذت. در این صورت: انسان – لذت = خر + کار/ به عبارت دیگر: انسانی که لذت نمی برد چون خری است که فقط کار می کند.

26- به مامانم میگم: گشنمه، میگه: عزیزم نون هست، تخم مرغ هست، روغنم هست. برو هر چی دوس داری درست کن بخور.

27- «راز زنده مان»؛ گوساله: پدر بزرگ، آدم ها ما را می کُشند و همه جای ما را می خورند اما خرها را نه می کُشند و نه می خورند. یعنی واقعا آنها خوردنی نیستند؟ چرا این همه اختلاف؟ پدربزرگ گوساله: پسرم...! آنها به «مزرعه دارها» سواری می دهند پس زنده می مانند. یادت باشد. راز زنده ماندن در مزرعه این است ...

28- یکی از سوالای بچگیم این بود که چرا تا سه تا «هـ» رو که پشت سر هم می نویسی، هر کدوم یه جوره؟ «ههه». هنوز به جوابش نرسیدم.

29- آیا می دانستید مریخی ها وقتی پاشون پیچ می خوره زمین نمی خورن مریخ می خورن!



:: موضوعات مرتبط: طنز
:: برچسب‌ها: طنز, شبکه های اجتماعی
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (32)
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت 21:55 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده.

اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.

1- تلویزیون داره تبلیغات موسسه کودکان نابغه رو نشون میده، مرده تو تبلیغ میگه استعداد کودک شما در چیست؟ مامان من خیلی جدی میگه در خـــربازی!
جای هیچ حرفی واسم نمونده

2- دقت کردید هر وقت تو زندگی تون یه روزنه امید پیدا میشه سریع یه پتروس فداکار پیدا میشه انگشتش رو میکنه توش

3- لامصب تا یکی از چشمت میفته، یکی دیگه میپره رو چشمات!

4- یعنی این روغنی که از لقمه کوکو می ریزه رو دست آدم از دمپایی خیس دستشویی دردناکتره!

5- این خلاقیتی که ما تو جوک ساختن و تیکه و متلک انداختن به کار می بریم
اگه تو علم و صنعت به کار می بردیم، الان ما دنیا رو تحریم کرده بودیم!

6- من تا سوم دبستان فکر می کردم ما خیلی پولداریم که به جای یه مسواک چار، پنج تا مسواک داریم و هر شب با هر کدوم دلم خواست می تونم مسواک بزنم!

7- یک بار رفتم استخر با دوستم. یهو خواستم با دوستم شوخی کنم، پیداش کردم و رفتم از عقب یه لگد بهش زدم بعد پرتش کردم تو استخر، خودمم پریدم روش باهاش درگیر شدم. یهو چشمم افتاد اونور دیدم دوستم کنار استخر نشسته!
هیچی دیگه ... رفتم تا ته استخر دیگه بالا نیومدم

8- آرایشگاه مردونه
20 سال پیش: دااااش گوشه سیبیلاتو چه مدلی بزنم؟
در حال حاضر: عزیزززززم ... ابروهاتو هشتی کنم یا شیطونی؟!
چن سال دیگه: قربوووووون اون شکل نازت بشم من ... میکاپ دبی بزنم یا لایت اروپایی؟!

9- بچه بودم بعضی وقتا به عروسکام انقد زل می زدم تا مچشونو حین تکون خوردن بگیرم.
یه همچین آدم خجسته و شیرین عقلی بودم من!

10- یاروقیافش شبیه سس خرسیه اونوقت به خاطر BMW که زیر پاشه شده مرد رویاهای 99 درصد دخترا!

11- دیگه از کلیپس گذشته
بعضی از دخترا در حال ساخت مسکن مهر رو سرشون هستن!

12- نیم ساعته می خوام برم دستشویی اما بابام تو پذیرایی کمین کرده یکی رد بشه گیرش بیاره تحلیلش رو درباره سوریه بگه!

13- یه قانونی هست که میگه
یه مریضی می گیری که از هر یک میلیون نفر یه نفر اونو می گیره اما تو قرعه کشی بانک بین دو نفر هم که باشه تو برنده نمی شی!

14- اونایی که خدمت رفتن باید یادشون باشه قبل از خاموشی همه جلوی تختشون خبردار می ایستن و از نفر اول شروع می کنن به شمارش و آمارگیری|! نفر اول باید بلند بگه 1 دوم 2 و ... نوبت پسرعموم رسیده بلند گفته هُپ!

15- تو ترافیک گیر کرده بودیم که یه BMW 530 اومد بغلمون
به بابم گفتم بابا یه دونه از این بی ام و ها بگیر،
بابم گفت ماشین ماشینه دیگه چه فرقی داره؟
ببین الان هم ما تو ترافیک گیر کردیم هم این یارو!
یعنی خداوکیلی تا حالا اینجوری قانع نشده بودم

16- بعضیا یه جوری از جمعه و بعدازظهرش آه و ناله می کنند انگار باقی روزای هفته تو سواحل هاوایی در حال خوش گذرونی اند!

17- بچه که بودم باورم نمی شد دو سوم بدن ما رو آب تشکیل میده تا اینکه این کارتون های ژاپنی رو دیدم لامصبا گریه می کنن سیل میاد"!

18- کرگدن زورش به همه می رسه می تونه سلطان جنگل بشه، هیکلشم خوبه، ولی خسته ست می فهمی؟
حوصله نداره

19- کاش مثانه رو می شد قبل خواب درآورد بعد از خواب پوشید

20- گوشی ام رو گذاشتم رو Airplane Mode
از طبقه ششم پرتش کردم پایین، افتاد خرد و خاکشیر شد
نمی دونم این چه قابلیت مسخره ایه! کار نمی کنه که!

21- دقت کردین ما دانشجوهای واقعی وقتی چیزی نمی فهمیم از بغل دستی می پرسیم تو چیزی فهمیدی؟
اونم میگه نه و ما به خود می بالیم و خوشحال از اینکه تنها نیستیم و همگی نمی فهمیم!

22- دیدین تو این فیلما طرف نصفه شب میره لب دریا بعد یه دوستشم میره کنارش؟
اینا همش چرته. من یه بار رفتم چندتا سگ دنبالم کردن!

23- اینایی که صب ساعت پنج پا میشن میرن میدوئن بعد میان دوش می گیرن بعد صبحانه می خورن میرن سر کار، فتوشاپن؟!

24- تقریبا 97 درصد آدمایی که توی اتوبوس و مترو می بینیم پشت تلفن دارن جایی که الان هستن رو می گن دروغ می گن. حداقل سه ایستگاه جلوتر رو می گن.

25- انقدر که زمین فوتبال به نام تختی داریم، سالن کشتی به نامش نداریم!

26- هیچ چیز خوشحال کننده تر از این نیست که تو امتحان به جای «توضیح دهید» بنویسن «نام ببرید»

27- جهان سوم جاییه که وقتی راهنما می زنی بهت راه نمی دن ولی وقتی دستت و از پنجره بیاری بیرون بهت راه میدن حتی وانتا!

28- این خارجیا یه قاشق شکر می ریزن تو قهوه بعد نیم دور می چرخونن میذارن کنار، من صبحانه نیم ساعت فقط هم می زنم، بازم وجدانم راضی نمی شه

29- فرهنگ لغت آقایان:

30- اینبار دیگه چیکار کردم؟
ترجمه: اینبار چطوری مچم رو گرفتی؟
چه جالب، بعد چی شد؟
ترجمه: هنوز داری حرف می زنی؟ بس کن دیکه
نتونستم پیداش کنم
ترجمه: شیء مورد نظتر بیش از یه متر با من فاصله داشت حوصله نداشتم پاشم
برای تمام کارام یه دلیل منطقی دارم
ترجمه: یه کم فرصت بده یه خالی بندی جور کنم

31- اگه سر کلاس نباید خوابید، پس تو خونه ام نباید درس خوند!

32- چند سال دیگه مثلا از یکی می پرسی شضما کجایی هستید؟
میگه ما اصالاتا یاهو مسنجری هستیم
ولی خودم تو فیس بوک بزرگ شدم

33- بابام قربونش برم هر وقت که تلویزیون فوتبال یا نود داره از ساعت هشت شب تو خونه آماده باش میده!
هر یک ربع یه بار میزنه کانال سه، بعد عصبی میشه کسی کانال رو عوض کنه. بعد به محض اینکه فوتبال یا نود شروع میشه رو کاناپه می خوابه!
دقیقا او لحظه که کانال رو عوض می کنیم بیدار میشه میگه کانال رو عوض نکن دارم می بینم!

34- دیشب خواب دیدم مازراتی خریدم.
بیرونش مازراتی بود توش اما مثل 206 بود! ناخودآگاهم از داخل مازراتی ایده ای نداشت تصویر 206 پخش می کرد!

35- کمبوددوست صمیمی مثل کمبود ویتامین سی می مونه، نمی کشه ولی باعث میشه با کوچیک ترین ویروسی از پا دربیای.



:: موضوعات مرتبط: طنز
:: برچسب‌ها: طنز, شبکه های اجتماعی
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (33)
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت 21:55 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
بهر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده.

 اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.

1- مکالمه من با مینامون. من: چه مینای خوشگلی/ مرغ مینامون: چه مینای خوشگلی/ من: هیس/ مرغ مینامون: هیس/ من: من یه گاگولم/ مرغ مینامون: تو یه گاگولی/ من: تو خوشگلی/ مرغ مینامون: مرسی گاگول!

2- یکی از جملاتی که می تونه یک دعوا رو تو ایکی ثانیه تموم کنه «هیس، مردم دارن نگاه می کنن» هست لامصب به ثانیه نمی کشونه. اصلا این رو باید تو آمپول کنن برای آرامش به ملت تزریق بشه!

3- چرا وقتی پیرهن سفیدمون به یه جای خاکی می خوره سیاه می شه اما شلوار سیاهمون به همونجای خاکی می خوره سفید می شه:؟

4- این آهنگ معروفه هست که جیپسی کینگ خونده، توش می گه: آمامیو و فلان، یک کلمه اش رو هم نمی فهمم چی می گه، اما به خدا راست م یگه، دنیا خیلی نامرده!

5- قانون پایستگی کادو: هیچ کادوی زشت و به دردنخوری دور انداخته نمی شود... فقط از خانه ای به خانه دیگر و از شخصی به شخص دیگر منتقل می شود.

6- بابام فارسی کتابی اسمس میده. الان زده: سلام آیا میتوانی نان بخری؟
منم براش زدم: آری پدر اکنون خود را به سرعت به شاطر خواهم رساند و از او طلب نان می کنم.
پدر چند عدد نان از شاطر طلب کنم؟ بعد بابام زنگ زد گفت: منو مسخره می کنی؟ اگه جرات داری بیا خونه؟ آیا به نظر شما من امشب به خانه خواهم رفت؟

7- کلاس اول دبستان بودم با خوشحالی دست تو نمره ام بردم و 9 رو کردم 19 بردمش پیش بابام گفتم 19 شدم جایزه می خوام!
اونم گوشم رو گرفت و گفت حالا برا 91 که گرفتی چی میخوای؟!

8- مکالمه دوتا تاجیکستانی: شنبه بریم دوشنبه؟ نه دوشنبه بریم دوشنبه. نه سه شنبه بریم دوشنبه که چهارشنبه برگردیم.

9- یکی از فانتزیام اینه که وقتی یه ماشین مازراتی دیدم با عجله سوار شم بگم: چرا دیر اومدی؟ بعدش رو کنم طرف راننده و بگم: ااااوه اوهببخشید فک کردم بابامه؛ بعد پیاده شم!

10- امتحان رانندگی داشتم افسر پرسید جفت راهنما در چه مواقعی استفاده میشه ؟ گفتم تو عروسی! هیچی دیگه! قبول نشدم.

11- از قدیم گفتن کبوتر با کبوتر، چیپس با ماست!

12- پسر چیست؟ یک انسان مظلوم و تنها زمان به دنیا آمدنش می گویند: حال مادرش چطور است؟ موقع عروسیش می گویند: چه عروس زیبایی و موقع مردنش می گویند: بیچاره زنش!

13- ضد حال یعنی سه صفحه به یکی پیامک بدی و بعد جواب بده OK.

14- مدرسه که می رفتم همیشه سر کلاس به این فک می کردم که اگه پنکه سقفی بیوفته کله کیا قطع می شه!

15- کاش می شد وارد Menu زندگی بشیم و بعد تو قسمت Game setting بریم و Difficulty رو روی Easy تنظیم کنیم.

16- عصر حجر، عصر اطلاعات، عصر ارتباطات، عصر فن آوری، عصر دیجیتال، همه اینا ثابت می کنند که پیشرفت بشر همیشه در عصر صورت گرفته و از صبح زود بیدار شدن، آدمی به جایی نمی رسه!

17- یادمه این ساپورتایی که الان کلی با کلاسه، قدیما ننم تو زمستونا به زور بهم می داد زیر شلوار مدرسه بپوشم و جوربم بکشم روش که نَچّام!

18- دقت کردین هر وقت پول خرد نداشته باشین سوار تاکسی شیم، حتما راننده تاکسی با یه مسافر دیگه که قبل از ما پیاده میشه سر پول خرد بحث شون می شه؟

19- اینایی که هر جا میرن می گن «میخوام چاق بشم نمی تونم»
نمی خوان چاق بشن، فقط میخوان چاقا رو بسوزونن.

20- وقتی در یخچال رو باز می کنی: 1- اگجر بخوای چیزی توش بذاری، تا خرخره پره. 2- اگه گرسنت باشه بخوای چیزی بخوری، فقط کمی برفک موجوده.

21- قبول دارید دکترا هر چی کمتر تشخیص میدن بیشتر دارو میدن؟

22- یارو واسه بچه شش ساله ش تبلت خریده بعد دو روز انداخته تو وان حموم، بچه شو دعوا نکرده که تو روحیه بچه اش اثر منفی نذاره.
منم سوم ابتدایی بودم خط کش چوبی 30 سانتی بابام رو بردم مدرسه ازم بلند کردن، آقام بعد از یه هفته با وساطت بزرگای فامیل رام داد تو خونه!
والا روحیه توله سگ بیشتر از ما ارج و قرب داشت

23- فیس بوکمون شده حموم عمومی. یه عده عکس لنگ گذاشتن یه عده عکس کیسه!

24- کاش انتخاب همسر هم مانند انتخابات ریاست جمهوری بود.
چندتا نامزد به وسیله مامانم تایید صلاحیت می شدن میومدن از هنرها و برنامه هاشون می گفتن، بعدش منم سر فرصت با آگاهی همسر انتخاب می کردم و هر چهار سال یک بار حماسه دیگری می آفریدم!

25- تا همین 10 سال پیش وقتی با هدفون و هعندزفری صحبت می کردی فکر می کردن دیوونه ای، الان وقتی دیوونه بشی و با خودت حرف بزنی فکر می کنن هندزفری داری.

26- پشت پیکان نوشته بود: بوق نزن لامصب، به خدا گاز میدمنمیره.

27- یکی از دلایلی که من پیشرفت نمی کنم اینه که همه بعدش ازم شیرینی میخوان.

28- طرف از کوبا تا فلوریدا 100 مایل شنا کرده که پیام صلح و دوستی رو به جهانیان برسونه بعد من چون کنترل دور بود ازم دیشب با تلویزیون روشن خوابیدم.

29- اینجوری که پسرا پیش میرن فک کنم من روز عروسی باید باماشین برم دومادو از آرایشگاه بیارم!

30- ما بچه که بودیم مامانمون یه دمپایی داشت که اگه تو دعوا پرت می کرد طرفت و جاخالی نمی دادی مرگ مغزی می شدی! حالا مامانای امروزی می خوان تنبیه کنن می گن، آی پد جدید که اومد دیگه برات نمی خریم پسر بی تربیت، باید با همون آی پد قبلیت بسازی!

31- داداشم خوابیده بود، گوشیش زنگ خورد بیدار شد لپ تاپ منو از برق کشید!

32- آخرش نفهمیدیم مترادف کله مدیون دقیقا چیه؟ مشغولزومبه ... مشغلزمه ... مسقولظمبه ... مشغلضمه ... مشقول ظمه ... مشقور زمده ... آشخور زبده ... مش غول زبده ... مشغول زنده ... مش غول زنده ... مش غلام گنده ... مش غول ضمبه ای اگه راستشو بدونیو نگی!



:: موضوعات مرتبط: طنز
:: برچسب‌ها: طنز, شبکه های اجتماعی
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (31)
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت 21:54 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده.

اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.

1- قوانین خنده داری که تو زندگی همه مون هست: کافیه سیم جاروبرقی رو جمع کنی! اون موقع است که آشغالا یکی یکی خودشونو بهت نشون بدن. ادکلن 200 هزار تومنی میزنی سه ساعتم بوش نمیمونه. بعد یه سیگار 200 تومنی میکشی تا سه روز بوش میمونه. دقیقا وقتی داری با بابات راجع به گرفتن ماشین حرف می زنی، همون لحظه تلویزیون یه برنامه پخش می کنه در مورد تاسف بارترین تصادف های تاریخ بشر با ماشین؛ کلی هم خانواده ها رو نصیحت می کنه. همیشه توی تاکسی او کسی که اون ته نشسته، زودتر پیاده می شه. یک هفته رژیم حرفه ای شما با یک ساعت پرخوری برمی گرده. هندزفری رو اتو هم بکشیم بعد از دو دقیقه گره می خوره. اگه اسمت میرزا شمس الدین گل کلمیان هم باشه، وقتی می خوای ایمیل یاهو درست کنی می گه قبلا با این اسم ساخته شده.

کیلو کیلو آلبالو و آناناس و هلو و پرتقال تو یخچال باشه نمی خوریم اما یه رانی که می خری گیر می دی به او تیکه میوه که تهش مونده. دلت می خواد با کلید درش بیاری. اگه تنها باشی همه ماشینا خالیه اما اگه دو نفر باشید 60 تا ماشینم بیاد فقط جا برای یک نفر دارن. موقع رایت کردن سی دی یا 300 مگ خالی می مونه یا پنج مگ زیاد میاد که چون یه دونه فایله کاریش نمی تونی کنی. یک ساعت اضافه می خوابی تا دو روز خوابت نمیاد، یک ساعت کمتر می خوابی تا دو روز خواب آلودی.

2- طریقه خرید هندونه توسط بابام: بو کردن هندونه، پرت کردن و گرفتنش از رو هوا، وزن کردن با دست، شمردن خط های هندونه، زدن روی هندونه و شنیدن صدای مورد نظر، نگاه عالمانه به اطرافیان در میوه فروشی (که آره آقا من این کارم)، خریدن هندونه، آوردن به منزل، همه رو چنگال به دست جمع کردن، دست و سوت و جیغ و هورای حضار، پاره کردن هندونه، پذیرایی از اهل منزل با هندونه سفید با طعم خیار.

3- می دونید تنفر برانگیزترین آدم کیه؟ اونی که تو جواب ابراز علاقه، بهت میگه مرسی!

4- به بعضی ها باید گفت، یه ذره صورت رو آرایشت مونده.

5- یه آدم خسیسی داشت آدرس خونشون رو به دوستش می داد: میای از در ورودی آپارتمان، داخل می شی میری سمت آسانسور، دکمه طبقه نهم آسانسور رو با آرنج می زنی. وقتی اومدی بالا از آسانسور که بیای بیرون، سمت چپ خونه منه. با آرنج در میزنی و منم در رو باز می کنم. دوستش میگه: به نظر آسون میاد ولی چرا باید با آرنج در بزنم؟ طرف میگه: چی؟ یعنی دست خالی اومدی دیدنم؟

6- می گم فیزیک خیلی آسون می شد اگه سیب به جای زمین می افتاد تو سر نیوتون راحت می شدیم.

7- آیا می دانید زبان ایرانی ها مختصرترین زبان دنیاست؟ مثال: جمله «میری سریع این کار و انجام میدی و برمی گردی»، فقط با یک کلمه بیان می شود: «اومدیا»!

8- واقعا چرا تا مدت ها دفتر 80 برگ نداشتیم؟ 60 کم بود، 100 زیاد؟ مشکلاتی برای تحصیل داشتیما.

9- تو چین اگه شکست عشقی بخوری چند برابر زجر می کشی، لامصب هر طرفو که نگاه می کنی قیافه عشقت میاد جلو صورتت.

10- با کلی ناز و ادا رفتم جلوی بابام میگم موهامو کوتاه کردم خوشگل شدم؟ یه نگاه بهم کرد گفت جلل الخالق خدا چی ساخته نگاه کن تو رو خدا. منم کلی ذوق مرگ شدم دیدم داره اشاره می کنه به تلویزیون: «راز بقا در حال نشون دادن دوتا شامپانزه».

11- به یاد اونی که نگفت من با بقیه فرق دارم، ثابت کرد.

12- نشستیم کل خانواده داریم فیلم نگاه می کنیم تیکه حساس فیلم، بابا گوشیش زنگ می خوره جای اینکه بره تو اتاق صحبت کنه، خیلی شیک و مجلسی همونجا می شینه و صدای تلویزیون رو کم می کنه! پدر جان، ما در نقش گلدونیم؟

13- عمو زنجیر بافت؟ بله. زنجیر منو بافتی؟ بله. تا اینجاشو حرفی ندارم. بعد از این شاعر یکدفعه جو می گیرتش میگه پشت کوه انداختی؟ بله. خب مرد حسابی این همه زحمت کشیدی زنجیر بافتی برای چی پشت کوه انداختی؟ و در آخر هم شاعر به طور کل باباها رو تبدیل به بز و گوسفند و سگ و گربه و اینا می کنه. بابا اومده. چی چی آورده؟ نخود و کیشمیش. با صدای چی ... و اینگونه بود که ما خل و چل بزرگ شدیم.

14- وقتی بچه بودم هر وقت می گفتن واسه شفای مریضا دعا کنید، اول از همه واسه شفای قلب مریض میزوگی دعا می کردم.

15- هیچ وقت از مشکلات زندگی نارحت نشو، کارگردان همیشه سخت ترین نقش ها را به بهترین بازیگرها می دهد.

16- پدر و مادرم سر پول دعواشون شده، در آخر به این نتیجه رسیدن من به هیچ جا نرسیدم و بدبخت شدم. زندگیه داریم؟

17- من از آن روز که «دربند» توام تو هم «درکه» منی.

18- اصولا مخالف خودکشی هستم مگر اینکه عکس شناسنامم پخش بشه.

19- این روزها گرونی اینقدر بیداد می کنه که جیبم دیگه جواب نمی ده. جواب که نمی ده هیچ، تازه سوال هم می پرسه!

20- قدیما به کسی که به پات می نشست می گفتن: وفادار، الان می گن: سیریش.

21- یاد زمانی که تو آرایشگاه مردونه فقط مو کوتاه می کردن بخیر.

22- بیماری یخچال گرایی چیست؟ نوعی بیماری روانیست که فرد را تحریک به باز کردن در یخچال می کند، در حالی که نه تشنه است، نه گرسنه است و نه اصلا می داند که چه می خواهد.
از علائم این بیماری این است که فرد از اتاقش خارج می شود. سرگردان راه آشپزخانه را در پیش می گیرد، در یخچال را باز می کند، چیزی برنمی دارد، در را می بندد، این بیماری به وفور در میان متولدین دهه های 60 و 70 به چشم می خورد.

23- نصیحت یه مرد به زنش: هر وقت یه سوسک تو دستشویی دیدی با دمپایی فورا نکوب رو سرش، بی توجه از بغلش رد شو، این کار از صدتا فحش براش بدتره.

24- پولمیذاری تو موسسه ورشکست میشه، می ذاری بانک اختلاس می کنن، میدی به مامانت پس نمی ده بهت، پیش خودت نگه می داری خرج می شه، بعد می گن چرا طرف اعصاب درست درمون نداره.

25- دانشمندان بر این باورند که 789032157 هزار نفر در دنیا دچار تنبلی مفرط هستند. خب توام جزوشونی خوندی عددو؟ نخوندی؟...

26- زن داداشم پاش رفته رو سوسک، شب موقع خوابیدن پاشو از تخت آویزون کرده که از خودش دور باشه. نمی دونم دادشم با چه انگیزه ای ادامه می ده به این زندگی.

27- دیشب ضربه روحی عجیبی خوردم؛ وسط خواب بالشتمو اونوری کردم دیدم اونورشم گرمه، خدا قسمت نکنه.

28- سخت ترین کار تو دوران دانش آموز بودن، خوردن نارنگی زیر میز بود! لامصب بوش تا دفتر می رفت.



:: موضوعات مرتبط: طنز
:: برچسب‌ها: شبکه های اجتماعی, طنز
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (29)
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت 21:51 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده.

اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.

1- ظهری سوار تاکسی بودم بعد راننده با ماشین پشتی دعواش شد پیاده شد گفت: من اینجا وایسادم و وای خواهم ساد!
طبق آخرین اخبار رسیده تمامی اساتید ادبیات به صورت دسته جمعی خودکشی کردن

2- احترام پدرا و مادرا به حریم خصوصی بچه ها به این صورته که اول دروباز می کنن
بعد طی همون فرایند باز شدن در چند بار به در می زنن!

3- یه مدل خودآزاری هست که آدم عاشق کسی می شه که نمی تونه کوچکترین ارتباطی باهاش داشته باشه

4- می گن یکی از نشونه های اعتیاد به اینترنت اینه که وقتی از بیرون میای اول سیستمو روشن می کنی که تا لباستو عوض کنی سیستم بالا اومده باشه بتونی بری سر اصل مطلب.

5- دقت کردی اول صبحی که خوابالو سوار تاکسی می شی، این مجریان رادیو چقدر سرحال و پر انرژی ان؟
آدم دوس داره بگیره بزنتشون!

6- برادرزادم یواشکی با پول توجیبی هاش رفته Ipod touch خریده!
بعد ما بچه بودیم با پول توجیبی یه هفته مون می رفتیم دوتا پفک نمکی می خریدیم و تو زیرزمین یواشکی می خوردیم و پوستش رو منهدم می کردیم!

7- شانس که ندارم
مرغ عشق خریدم صدا ترمزدستی می ده!

8- یه بابایی نه درس خونده نه کار داره نه پول داره نه سربازی رفته اونوقت ازش می پرسن ازدواج نکردی می گه نه هنوز دم به تله ندادم...
آخه یکی نیست بگه تو خودت تله ای

9- از پیکان 57 ای که یک پسر پنج ساله کنار راننده نشسته و نگاه می کنه نباید سبقت گرفت.
ماشین بابای اون از همه ماشینای دنیا تندتر می ره

10- دوست عزیزی که دو ثانیه بعد از اکسپت درخواست دوستیت pm دادی چه خبر؟
واقعا چه خبری جز دسته تبر می تونم برات داشته باشم؟!

11- اینایی که هنوز عاشق می شن ...
چیزی می زنن آیا؟!

12- رفاقت مثه سیبیل میمونه، به همه نمیاد

13- حق این دانش آموز صفر است یا بیست؟
در کدام جنگ ناپلئون مرد؟ در آخرین جنگش
اعلامیه استقلال آمریکا در کجا امضا شد؟ در پایین صفحه
علت اصلی طلاق چیست؟ ازدواج
علت اصلی عدم موفقیت ها چیست؟ امتحانات
چه چیزهایی را هرگز نمی توان در صبحانه خورد؟ ناهار و شام

14- خانم ها و آقایان لطفا توجه کنید...
از توجه تون ممنونم. بعدا جبران می کنم!

15- شبانگاهان / سوسک اومد خونمون/ رفت تو وان حموم/ من نترسیدم
اینم از اون شعراییه که فقط یه دهه شصتی ممکنه یادش باشه!

16- دوتا از پرمصرف ترین جملات دنیا:
I love you
Made in China

17- تفاوت بعضیا با عکاساشون مثل تفاوت عکس رو پاکت بستنی عروسکی با خود بستنیه!

18- اینجور که داره پیش می ره
می ترسم چن سال دیگه که درِ چیپسارو باز می کنیم
فقط بوش بیاد و دیگر هیچ!

19- بذار یکم جیپسی کینگ بخونم برات:
آمامیـــــــــو،
آمامیوس ^ و  نو دونه درا
جُکُتونو تاراسورااااااااااااااا


20- الان تو ذهن بچه های ورودی 92 ای اینه که:
کاره الان می ریم اونجا هفت ترم تموم می کنیم با معدل بالای 17
مام همین تفکرو داشتیم ولی الان مبنای تفکرمون «ایشالا از ترم بعده!»

21- من از بچگی یک ستاره رو نشون کردم تو آسمون می گفتم این ستاره منه
وقتی فهمیدم چراغ دکل مخابراته کمرم شکست

22- مادرم میگه دیشب چه زود خوابیدی، گفتم بی خوابی سلول های مغز رو پیر میکنه.
برگشته میگه تو مگه مغزم داری؟
با پدر و مادراتون صحبت کنید ببینید داداش ناتنی نمی خواید؟!

23- درسته ما خودمون رو به خریت زدیم ولی قرار نیست شما بپری سوار شی که

24- شما یادتون نمیاد بزرگترین خلاف ما زمان مدرسه داشتن حل المسائل بود. از اختلاس هم جرمش سنگین تر بود!

25- دیروز از سر کار برمی گشتم دیدم یه پسر بچه قدش به زنگ آیفون نمی رسه هی داره خودشو می کشونه بالا.
منم مثل رابین هود رفتم گفتم می خوای برات زنگ بزنم؟ اونم سرشو تکون داد و گفت اوهم.
منم برای اینکه سریعتر در رو براش باز کنن دو سه بار زنگ زدم.
بعدش با لبخند بهش گفتم خوب دیگه چیکار کنم برات کوچولو؟
گفت هیچی دیگه فرار کن تا صابخونه نیومده! تو از اون ور برو من از این ور!

26- دفتر خاطرات خواهرم رو می خوندم تو اوجش بودم که نوشته بود «تو که الان داری فضولی می کنی و می خونی زور نزن چیز خاصی گیرت نمیاد!»
منو می گی هول شدم دفترو بستم فکر کردم منو می بینه از تو دفترش!

27- رفته بودیم یه جا مهمونی، صاحب خونه یه دختر ملوس داشت 3، 4 سالش بود. دیوار راست رو می رفت بالا.
نازش کردم، بوسیدمش و بهش با لحن بچه گونه گفتم:
خاله دون، جن سالته عجییییجم؟ اسمتو بهم می گی خانومه خوججل؟
حدود 30، 40 ثانیه تو چشام نگاه کرد، بعدش خیلی جدی گفت:
مثل آدم حرف بزن ببینم چی می گی!

28- امروز خونه داییم اینا بودم، تلفنشون زنگ زد.
پسر داییم که پنج سالشه جواب داد بعدش زن داییمو صدا کرد گفت:
مامان ... بیا گودزیلاس!
گفتم سروش این چه حرفیه؟ گودزیلا یعنی چی؟
گفت مامانم گفته عمه هات زنگ زدن بگو گودزیلا! اگه خاله هات بودن بگو نازیلا!
گفتم خب حالا کی بود؟
گفت مامانت بود دیگه!

29- این دخترایی که می گن ما هرگز ازدواج نمی کنیم همون هایی هستن که سر سفره شام قهر می کردن نیم ساعت بعدش تو آشپزخونه شیش برابر می خوردن!

30- امروز تو صف نونوایی بودم که یه دفعه نونوا گفت کی سیر خورده؟
گفتم من
گفت بیا جلو نونتو بدم برو سریع!
تا حالا اینجوری تخریب شخصیتی نشده بودم!



:: موضوعات مرتبط: طنز
:: برچسب‌ها: طنز
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (30)
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت 21:51 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده.

 اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.

1- یکی از دوستام عاشق یه دختره بود نامزد کردن با هم؛ خیلی همو دوست داشتن بعد از یه مدت دختره گذاشت رفت با یکی دیگه ازدواج کرد. دوستم اومده بود پیشم سرشو گذاشته بود رو زانوهام گریه می کرد و می گفت: عشق و عاشقی همش دروغه! دیگه می خوام مثل تو باشم عاشق نشم؛ وابسته نشم؛ پست باشم؛ آشغال باشم؛ عوضی باشم؛ مثل لاشخورا زندگی کنم! مونده بودم دلداریش بدم یا بزنم لهش کنم.

2- دیدین این فیلمارو که بچه گم می شه بعد پدر مادرشون پیداش می کنن نیم ساعت تو بغل همدیگه گریه می کنن؟ والا ما بچه بودیم گم می شدیم بعدِ اینکه پیدامونه می کردن نیم ساعت مثل چی کتک می خوردیم.

3- مامان و بابام با همدیگه جایی نمیرن، همیشه یکیشون می مونه خونه که سریالای جِم رو واسه اون یکی تعریف کنه.

4- بعدازظهر از زور گرما عرق ریزون از خواب بیدار شدم میرم تو هال می بینم بابام دراز کشیده پنکه رو روشن کرده و سرشو به طور ثابت گذاشته رو درجه آخر مقابل خودش، میگم پدر من آخه این چه وضشه؟ چرا کولرو روشن نکردی پختم از گرما؟ میگه دیدم عرق کرده بودیم ترسیدم سرما بخوری زیر کولر.

5- بچه هفت ساله داداشم یه کار بدی کرده بود، مامانش دعواش می کنه و می گه امروز حق نداری تلویزیون نگاه کنی. این بچه هم می گه: این رفتارت یادت باشه، فردا که پیر شدی گذاشتمت خانه سالمندان نگی چرا! یعنی همچین نسلی هستن نسل جدید.

6- به مادرم میگم روآندا تو کدوم قاره س؟ میگه آفریقا. می گم از کجا می دونستی؟میگه از اسمش معلومه، مثل زلاندنو. اطلاعات عمومی یعنی بیداد می کنه تو خونه ما.

7- یکی از سخت ترین کارای این دوره و زمونه اینه که بدونی چه جوری با یه بچه رفتار کنی که بهت فحش نده.

8- یه سری با مامان بزرگم رفته بودیم محمود آباد، توی مهمانسرای شرکت نفت بودیم یه هفته. دم رفتن مامان بزرگم می خواست یه سری چیزای اونجا رو ببرده. مثلن دوتا شامپوی نصفه داشتن جفتشو می خواست برداره که بابام دیدش، گفت مامان جان، زشته. هتل نیست که! بابا وقتی دید خیلی اصرار داره که شامپو رو ورداره گفت حالا لااقل یکیشو بیار قبونت برم. مادر بزرگ ما هم برداشت دوتا شامپو رو توی یکی خالی کرد.

9- امروز بابام ازم پرسید گوشیتو فارسی کردی؟ ممن گفتم نه نبردم فارسیش کنم چون باید Root بشه. یهو مامانم کاملا جدی گفت خب بده یکی ببره که روش بشه!

10- قبول دارین بیسکویت مادرای قدیم بهتر بودن؟ دیروز یکی خریدم مزه پدر می داد.

11- من و بابام رفته بودیم مهمونی، حوصله م سر رفت بهش مسیج دادم: بابا پاشو بریم. وسط صحبتش بود گوشیشو برداشت همه منتظر بودن که صحبتشو ادامه بده، بلندگفت: اِ تویی؟ باشه بابا جان الان می ریم.

12- اخبار میگه: از هر 5 ایرانی یک نفر از اسهال رنج می بره. این یعنی اون 4 تای دیگه از اسهال لذت می برن؟

13- در عصر جاهلیت یکی عاشق یه دختره میشه با پدرش میرن خواستگاریش. پدر دختر میگه هفته پیش زنده به گورش کردیم باید زودتر خبر می دادین.

14- یک سوال بسیار معمولی پدر من سر سفره: این چیه؟ یعنی نوشابه و نیمرو هم جلوش باشه می پرسه!
حتما دوست داره قبل از خوردن غذا رو بهش معرفی کنیم!

15- عکس العمل های خانواده بعد از اینکه من با سر و دستی خونین مال در اثر تصادف به خونه اومدم: مامانم: صاف می ری حموم خودتو به جایی نمیزنی نجس کاری بشه. داداشم: باز رفتی تو دیوار. بابام: به بیمه خبر دادی؟ مامانبزرگم: ناهار خوردی مادرجون؟

16- امروز تو صف نونوایی بودم که یه دفه نونوا گفت: کی سیر خورده؟ منم گفتم: من. گفت: بیا جلو نونتو بدم برو سریع. تا حالا اینجوری تخریب شخصیتی نشده بودم.

17- نظافتچی میاد خونمون مامانم قبلش اتاق منو جمع می کنه زشت نباشه یه وقت.

18- گاهی نمی تونم تشخیص بدم که من واقعا الان گشنمه یا فقط حوصله م سر رفته!

19- بالاخره آه بابام گرفتمون. کولرمون یه ساعت که کار می کنه خودش اتوماتیک وار خاموش می شه.

20- کرگدن زورش به همه می رسه می تونه سلطان جنگل بشه، هیکلشم خوبه، ولی خسته ست می فهمی؟ حوصله نداره.

21- طرف رفت انجمن اهدای اعضای بدن، عضو بشه جوگیر شد همه رو تیک زد، بعد از مرگش بیمارستان یه شلوار با یه مشت سبیل تحویل خانوادش دادن!

22- بابام خواهرمو دختر گلم صدا میزنه منو دختر خلم! آپارتاید تا چه حد؟

23- ترسناکترین جمله در زمان کودکی: وایسا برسیم خونه. یعنی تا برسیم خونه 100 بار آرزوی مرگ می کردیم. یه بار تو ماشین خودمو زدم به خواب، وقتی رسیدیم خونه، بابام یه طوری که من بشنوم به مادرم گفت، حیف که خوابه وگرنه ادبش می کردم حالام عیب نداره فردا صبح که بالاخره بیدار میشه! نشون به این نشون که فرداش تا ساعت پنج عصر تو تخت غلت می زدم یعنی من خوابم.

24- یکی از روش هایی که مامانا برای رجر دادن بچه هاشون می تونن ازش استفاده کنن اینه که قورمه سبزی درست کنن ولی کم.

25- موس بلوتوث خریدم مامانم می گه هیچی نشده سیمشو کندی؟! از بس که بی انضباطی.

26- دینگ دینگ. مسیج گوشی دوستام: سلام نازنینم. تا آخر عمر با همیم. هیچ وقت تنهات نمی ذارم.
دینگ دینگ! مسیج گوشی من: هایپر استار: از تارخ 4 شهریور تا 20 شهریور. ماکارونی تک 1180 تومان. نوشابه کوکا قوطی 675 تومان. پنیر سفید کاله 1270 تومان.

27- معنی مجزه رو موقعی می فهمی که الس ام اس اشتباهی بفرستی اما failed بشه!

28- دیشب بابام داشت می گفت خدا هیچ موجودی رو بی دلیل خلق نمی کنه. بعد من از جلوش رد شدم یه مکثی کرد گفت البته خیلی ام مطمئن نیستم.

29- چند سال پیش اون موقع که موتور براوو برای خودش کسی بود به مامانم گفتم اگه دکترها بگن تا یه ماه دیگه می میرم برام یه براوو می خری؟ گفت: نه می خوای یه ماه دیگه بمیری برای چی پول حروم کنم.

30- تو آف شو. نه اول تو آف شو ... (عاشقانه های اینترنت)

31- پسرخالم آی پدشو گذاشته بود رو زمین، منم فکر کردم از این ترازو دیجیتالیساست رفتم روش وایسادم. هیچی دیگه بیچاره کور شد از بس گریه کرد.

32- هر دفعه به بابام می گم برام ماشین می گیری؟ می گه: بله ... فقط بگو نخش کوتاه باشه یا بلند؟

33- پسرم واسه اولین بار یاد گرفت بگه گاو. منم ذوق زده بردم پیش مامانم گفتم ایلیا به مامانی بگو گاو. یهو مامانم گفت خاک تو سرت با این ادب کردنت. الان من که هیچ بچه م هم از حرف زدن افتاده.



:: موضوعات مرتبط: طنز
:: برچسب‌ها: طنز
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (27)
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت 21:50 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده. اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.

1- شمارها های توی گوشیم 99 درصد بی خودنا ... حالا کافیه یکیو پاک کنم
فرداش مرگ و زندگیم دست همون یه نفر می افته!

2- تنهایی یعنی سیر ترشی خوردن با خیال راحت

3- با داداشم دعوام شده
مامانم: زود آشتی کنین
من: محاله
داداشم: با او پسر احمقت
مامانم: پس یه هفته اینترنت قطع می شه
من: داداش قربونت برم
داداشم: بپر بغل داداش عزیزززززززم!

4- اینترنت اینجا از سیستم انرژی خورشیدی استفاده میکنه
چون شب ها قطع میشه
هوا ابری باشه قطع میشه
برفی باشه قطع میشه
بارونی باشه قطع میشه
مودمت تو سایه باشه هم قطع میشه
نخند، بخندی هم قطع میشه!

5- یه روز مونده به پایان عمرم، استقلالی می شم
تا وقتی ازت دنیا رفتم، یه استقلالی از روی زمین کم بشه نه یه پرسپولیسی!

6- اعتراف می کنم بچه که بودم تو خونه فوتبال بازی می کردم
احساس می کردم تماشاچیا دارن منو صدا می زنن
بعد منو جو می گرفت رو فرش تف می نداختم!

7- یعنی حجم فکری که قبل خواب تو کله من میاد اگه وسط روز می یومد الان چندتا اختراع تو کارنامه م داشتم!

8- اگه باتری موبایلت خوب شارژ نگه می داره
به جای اینکه به جون کارخونه سازنده دعا کنی یه فکری به حال تنهاییت بکن بدبخت!

9- چند سال پیش باغ وحش زدیم تو شهرمون
قیمت بلیت زدیم 500 تومن کسی نیومد
زدیم 300 تومن کسی نیومد. 100 تومن بازم کسی نیومد.
مجانی کردیم همه اومدن تو باغ وحش. در رو قفل کردیم قفس شیرو باز کردمص دا زدم خروجی 500 تومن! و اینگونه انتقام گرفتیم از مردم شهرمون!

10- مرد ایده آل کسی است که ...
Page Not Found 404 Error

11- باغ وحش مملو از جمعیت بود، از بلندگوی باغ وحش این جمله شنیده شد:
بازدیدکنندگان گرامی از دادن هرگونه غذا و خوراکی به حیوانات خودداری فرمایید.
بعد از مدتی مجددا از بلندگو اعلام شد:
بازدیدکننده گرامی از شما خواهش کردیم که از تغذیه حیوانات خودداری فرمایید.
این هشدارها با لحن های مختلف چندین بار تکرار شد. آخرین هشدار بلندگو این بود:
«حیوانات عزیز خواهشمندیم ازت آدم ها غذا نگیرید!»

12- نابینا: مگر شرط نکردیم از گیلاس های این سبد یکی یکی بخوریم؟
بینا: آره
نابینا: پس تو با چه عذری سه تا سه تا می خوری؟
بینا: تو واقعا نابینایی؟!
نابینا: مادرزاد!
بینا: پس چطور فهمیدی من سه تا سه تا می خورم؟!
نابینا: واسه اینکه من دوتا دوتا می خورم و تو معترض نمی شی!


13- اگه با هم قهرید اینو بدونید که دنیا دو روزه
پس واسه دو روز ارزش نداره برید منت کشی و آشتی و این حرفا!

14- هشت صبح بانک کار داشتم و خمیازه می کشیدم. فکر کنمدهنم یک متری باز شده بود.
متصدی گفت: چیه خوابت میاد؟
منم با جدیت تمام گفتم نه می خوام بخورمت!

15- روبهی به زاغی گفت: بیاااااا
زاغ گفت: پنیرو می خوای؟
روباه گفت: نه
زاغ گفت: پس چی؟
روباه گفت: دوری کنیم از هم!

16- شما یادتون نمیاد
برای درس علوم لوبیا لای دستمال سبز می کردیم، می بردیم سر کلاس چنان پز می دادیم انگار درخت گردو سبز کردیم!

17- «موقع درس جدی ام ولی موقع شوخی، خودم باهاتون میگم که می خندم» بی نمک ترین و بداخلاق ترین معلما دقیقا همینو می گفتن!

18- شما جوان ها باید منو سرلوحه خودتون قرار بدید. من هنوز خواننده نشدم. می دونید که خواننده نشدنتو این دوره زمونه چقدر مشکله!

19- تنهات99 درصد مردها هستند که باعث بدنامی یک درصد باقی مانده می شوند!

20- یکی از فانتزیام اینه که توی یه پارک شلوغ شروع کنم به دویدن و همزمان با موبایلم بگم لعنتیا تا من نگفتم هیچ کس شلیک نکنه کلی آدم بی گناه اینجا هست!

21- هرگز به دو چیز تکیه نکنید:
دیوار تازه رنگ شده
آدم تازه به دوران رسیده

22- دخترا وقتی ازدواج می کنن یه دغدغه به دغدغه هاشون اضافه می شه اونم اینه:
حالا شوهرم چی بپوشه؟!

23- فکر کنم واسه ایرانسل یه هوس بودم
چند وقته دیگه بهم اس ام اس نمی ده!

24- درد همیشگیم اینه که
هر دفعه به ماهیتابه سیب زمینی سرخ کرده می رسم، نباید بخورم چون کمه!

25- تو تاکسی بودم یه پسره گیتار رو دوشش بود یهو پرید جلو ماشین. راننده زد رو ترمز، چپ چپ همو نگاه کردن. راننده گفت شیطونه می گه ارگ و تو سرش خرد کنم!

26- مامانِ ملت: صبح شده پاشو دیگه.
مامانِ من: صبح شده بخواب دیگه

27- یکی از مزیت های 206 اینه که نمی تونی بفهمی طرف مایه داره یا معمولی

28- باور کنید بعضی وقتا «باشه مرسی» یعنی خفه شو!

29- خیلی وقت ها گفتند چرا می خندی؟ بگو ما هم بخندیم اما هیچ وقت نگفتند غصه چه را می خوری؟ بگو ما هم بخوریم.

30- چندت روزه دنبالِ ماشینم. الان به یه آگهی ماشین زنگیدم، 15 بار زنگ خورد. یارو با عصبانیت گفت وقتی برنمی دارم یعنی فروختم دیگه.
گفتم به سلامتی ایشاللا خرج اعصابت می کنی دیگه؟!
قطع کرد خاک بر سر!

31- پر کاربردترین دروغ پشت تلفن:
اونم سلام می رسونه!

32- به یارو میگن زورت به چند نفر میرسه؟
می گه آجر به اندازه باش، تعداد مطرح نیست!

33- پشت یه پیکان نوشته بود: من پیکان نیستم، بنز یه بچه فقیرم.

34- «دیدی درد نداشت؟»
جمله نوستالژیک پدر و مادرها بعد از آمپول زدن به بچه هاشون
درحالی که
بچه داره خون گریه می کنه!
یعنی اون همه اشکی که ریخته اشک شوق بوده؟



:: موضوعات مرتبط: طنز
:: برچسب‌ها: شبکه های اجتماعی, طنز